- 09 آذر 1395
- کد خبر 15481
Print This Post
سایز متن /
نی زار_ زیارت چاردری سیستان
زیارت چاردری که اخیرا مردم آنرا زیارت شی حسن می نامیدند برطبق تحقیقات استاد رئیس الذاکرین حکایتگر یک قصه قدیمی از اسطوره های ملی ایران زمین است.این قصه به رویارویی رستم (قهرمان ملی) و اسفندیار (قهرمان مذهبی) اشاره دارد.
وقتی چشمان اسفندیار با تیر دوسر رستم زال از فیض دیدار محروم می شود به رستم پیغام می دهد تا یک چهاردیواری بسازد تا آنها همدیگر را در آنجا ملاقات کنند.اسفندیار مدعی می شود که قصد دارد رازی به رستم بگوید و اگر رستم این قرار را نپذیرد بر اسفندیار مسلم می شود که وی ترسیده است. زال دانا رستم را از رفتن باز می دارد و مطمئن است که اسفندیار قصد انتقام جویی دارد، اصرار زال بی فایده است و رستم تصمیمش را برای رفتن گرفته است. زال برای مقابله با نیت اسفندیار به رستم توصیه می کند که چهار دیواری بساز که در هر دیوارش یک درب باشد تا وقتی شرایط بر وی سخت شود فرصت خروج از نزدیک ترین درب را داشته باشد و در ادامه او می گوید در صورتی که دست تو را طلب کرد استخوان حیوانی به او بده و اگر آنرا شکست بدان که قصد جان تو را دارد و رستم چنین می کند. اسفندیار وقتی استخوان حیوان را میشکند رستم از نزدیکترین درب می گریزد. اسفندیار به تصور اینکه رستم هنوز در چهار دیواری است آنرا ویران می کند و به زعم خویش خود و رستم را توامان دفن کرده تا انتقام خود را از او گرفته باشد. غافل از آنکه رستم بیرون از چهار دیواری به تماشای این صحنه ایستاده است.
بی گمان صحت و سقم این قصه تاریخی محور بحث ما نبوده و از ظاهر آن اینگونه بر می آید که شکلی اسطوره ای دارد. حال وقتی این ماجرا جالبتر می شود که مردمان گذشته براساس آن زیارتگاهی در روستای چهاردری بنیاد نهاده اند. این مضمون یعنی پیوند میان اسطوره ها ، حماسه و افسانه ها با دین، که محور مستندی است که توسط گروه فیلمسازی سلطانعلی عابدی تبدیل به فیلم شده است.
از اینها بگذریم، این زیارتگاه برروی یک تپه ی باستانی و دورتر از روستای چهار دری قرار داشته و هرازچندگاهی افرادی با بیل و کلنگ در اطراف آن در جستجوی عتیقه جات بوده اند تا اینکه یک شب فردی با بولدوزر آمده و زیارتگاه و تپه را با هم تخریب کرده و هم سطح با زمین های اطراف می کند. البته هنوز آثار برداشتن احتمالا دیگ یا کوزه های قدیمی از دل خاک نمایانگر است. طبق مصاحبه با بومیان منطقه مشخص شد پس از گزارش آنها مامورین نیروی انتظامی برای صورت جلسه آمده و رفته اند. مدتی بعد چند نفر از میراث فرهنگی برای بازدید محل می روند.تیم فیلمسازی برای ساخت مستند که نگارنده از همراهانشان بوده دو سال پس از این رویداد یعنی اواخر سال ۹۲ به این محل می رود.
به دلیل دور بودن زیارت از مسیر های اصلی کسی نام این زیارتگاه را نشنیده بود و آدرس آنرا نمیدانست. یکی از اعضای گروه فیلمسازی به رئیس میراث فرهنگی تماس گرفت اما وی اظهار بی اطلاعی کرد، در حالی که طبق گفته های اهالی روستا نیروهای میراث فرهنگی به بازدید محل رفته بودند. این پنهان کاری به هر دلیلی که بوده یک اقدام ضد فرهنگی و دینی بوده و نه اهمال کاری بلکه عامدا سیاسی کاری بوده است.
با این اقدام سودجویان هم آثار باستانی ما را بردند و هم یک قصه ی قدیمی و زیارتگاهی را که به دلیل پشتوانه ی اسطوره ای در خود نایاب بود ویران کردند و در معرض فراموشی قرار دادند. تکلیف این سودجویانی که نه وطن برایشان مهم است و نه آداب و رسوم دینی مردم معلوم است اما رسانه ای نکردن چنین امر مهمی از سوی نیروی انتظامی و میراث فرهنگی بسیار ناراحت کننده است و جای گلایه بسیار دارد.
ادامه دارد…
نویسنده: فرشید عابدی