تاملی جامع بر افتتاح سد کمال خان و اثرات آن بر حوزه سیستان - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

نی زار : این روزها افتتاح سد کمال خان در نزدیکی مرز کشورمان توسط فردی با عنوان رئیس جمهور افغانستان و ایراد سخنانی به دور از عرف دیپلماتیک و روابط بین المللی بود باعث نگرانی و آزردگی خاطر هموطنان خصوصا مردم سیستان شد. با توجه به حرکات کودکانه ای که این فرد بارها در گذشته و نیز در هنگام افتتاح سد از خود نشان داد به نظر می رسد ایشان از نظر روانی از سلامتی چندانی برخوردار نیست و همانطور که همگان می دانند مدیریت ضعیف وی افغانستان را تا مرز فروپاشی پیش برده است و بخشی از این حرکات پوپولیستی جهت جلب توجه مردم از مشکلات داخلی به سوی یک منازعه خارجی است، اتفاقات اخیر در صحنه سیاسی افغانستان نشان می دهد که بزودی ایشان ارگ ریاست جمهوری را با فضاحت ترک خواهد کرد. اما این رویداد بار دیگر خطری که از دیرباز متوجه سیستان و خصوصا دریاچه هامون در حال شکل گیری بود، بیش تر نمایان کرد. هر چند به قول استاد فرهیخته جناب مهندس نورزایی احداث این بند کوچک که در آن توازن و تعادل زیست محیطی دیده نشده از مانایی و پایداری منطقی برخوردار نیست و برای رودخانه ای که سالیانه بیش از سه میلیون متر مکعب رسوب گذاری و حدود ۵۰۰ هزار مترمکعب آورده بادی دارد، بیشتر به عنوان یک رسوب گیر عمل می کند و در کمتر از ده سال کارایی خود را به عنوان ذخیره گاه آب از دست خواهد داد و از منظری دیگر باعث عمر بیشتر چاه نیمه ها خواهد شد. اما خطر اصلی انحراف مسیر آب به سوی گود زره است که به نظر می رسد درحال انجام است با توجه به بررسی های انجام شده توسط استاد بزرگوار و کارشناس برجسته ایران در حوضه آبریز هیرمند و هامون جناب دکتر ابراهیم زاده، از محل احداث این سد یک مسیر ۸ کیلومتری با ارتفاع متوسط ۳ متر وجود دارد که اگر خاک برداری شود سرانجام به نقطه ای می رسند که ارتفاع آن با کف رودخانه برابر می شود، بعد از آن آب به صورت ثقلی به سوی گود زره روان خواهد شد وجود این سد و انباشته شدن رسوبات در دریاچه آن همانند مانعی عمل خواهد کرد که اگر کانال انحرافی احداث شود با توجه به شیب زمین به سوی گود زره با اولین سیلاب ها دوباره رودخانه مسیری را حفر خواهد کرد که حدود ۵۰۰ سال قبل مسیر اصلی هیرمند بود و دیگری آبی به سوی سیستان روانه نخواهد شد

افغانستان حتی اگر بتواند حق آبه ذکر شده در قرارداد سال ۱۳۵۱ بین هویدا و شفیق نخست وزیر وقت افغانستان( آن قدر این معاهده ننگین بود که حتی اسداله علم هم در خاطراتش از آن به تلخی یاد می کند) را بدهد این میزان(۸۲۰ میلیون متر مکعب) فقط نیمی از گنجایش چاه نیمه ها را پر می کند و در حدی نیست که اطمینان آبی در منطقه ایجاد کند با توجه به عدم تصویب این معاهده در مجلس افغانستان اجرای آن از نظر قانونی با مشکل مواجه است. لذا بایستی در مطالباتمان خواهان تامین حق آبه زیست محیطی و تقسیم عادلانه آب هیرمند براساس اولین معاهده قانونی مربوط به سال ۱۳۱۷ که به امضای کاظمی سفیر ایران و علی محمدخان وزیر خارجه افغانستان در کابل رسید، شویم که طبق آن دو کشور توافق کردند، از آن مقدار آب رودخانه هیرمند که هر ساله به بند کمال خان می رسد هر دو کشور به نسبت مساوی سهم ببرند و افغانستان در فاصله بین چهار برجک و کمال خان آبراه تازه ای احداث نکند این توافق بر اساس رای حکمیت گلداسمیت( ۱۸۷۲ میلادی) تنظیم شده بود. اکنون از دولت و دستگاه دیپلماسی کشور انتظار می رود که مذاکرات خود را بر اساس این توافق تنظیم کند

اما در ادامه مطلب لازم است به یکی از اثرات فاجعه بار این اقدام نسنجیده و بدون مطالعه بر تالاب بین المللی هامون و تاثیرات مخرب زیست محیطی آن بر زندگی مردم سیستان در ایران و افغانستان بپردازم

با تغییر اقلیم و گرم شدن هوای کره زمین بر اثر افزایش گاز دی اکسید کربن ناشی از فعالیت های انسانی، این پدیده در فلات ایران( افغانستان بخشی از فلات ایران است) خود را به صورت کاهش بارندگی نشان داد، علاوه بر این رخداد طبیعی در ۲۵ سال اخیر به علت استفاده بیشتر آب در بالادست و ایجاد سدهای متعدد بر روی رودخانه در کشور افغانستان میزان آب ورودی به سیستان کاهش یافت و از این اندک آب هم قسمت اعظم آن وارد چاه نیمه ها می شد، در نتیجه سهم دریاچه از آن به شدت کاهش یافت، عوامل فوق و نیز دخالت های انسانی باعث شد تا نیزارهای وسیع هامون که همانند فیلتر در مقابل گل و لای ناشی از سیلاب های بهاری و نیز پوشش و سایه بانی در سطح برای جلوگیری از تبخیر عمل می کرد، از بین برود. ورود رسوبات به درون گودال های عمیق و طبیعی دریاچه که می توانستند در طول تابستان آب را درون خود حفظ کنند، موجب پر شدن این گودالها و کاهش اختلاف ارتفاع نقاط مختلف آن شد، در نتیجه آب ورودی که میزان آن سال به سال کمتر هم می شد، در سطحی وسیع پخش که حاصل آن افزایش تبخیر و نتیجه آن خشک شدن کامل دریاچه در تابستان بود، نمک محلول در آب پس از تبخیر باقی مانده و به رسوبات کف دریاچه که اغلب از نوع رس بود، افزوده شد، نمک چسبندگی ذرات رس را کاهش داده و باعث تشکیل نوعی خاک سبک که در اصطلاح عامیانه به آن شوره می گویند، گردید.

با وزش بادهای ۱۲۰ روزه این رسوبات سبک به سمت حاشیه جنوبی دریاچه جابجا ولی به علت وجود جنگل های گز، گیاهان بوته ای و نیز بازمانده نی ها از حرکت آن ها جلوگیری و به مرور زمان سبب تشکیل تپه های وسیعی در حاشیه جنوبی هامون سابوری در مناطقی همانند کنگ حیدر، چرکه، دک گز، درددل، میانکنگ، ریگ عذرا، ریگ چاری، تیشه کنی، اطاق کلان، بش دلبر و … شد که هرساله هم دچار افزایش ارتفاع شده و در نتیجه آبگیری آن ها حتی در هنگام سیلاب های بهاری نیز امکان پذیر نخواهد بود، متاسفانه دولت افغانستان بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیست محیطی نرسیدن آب به تالاب بین المللی هامون با احداث سد کمال خان در نزدیکی مرز ایران و ایجاد دو کانال انحرافی یکی به سوی گود زره و دیگری به نواحی شرقی ایالت نیمروز و احداث سد بخش آباد بر روی رودخانه فراه، عملا ورود آب در حالت طبیعی را به تالاب غیرممکن خواهد ساخت که اثرات زیانبار آن بر هامون سابوری بیشتر از بخش های دیگر تالاب است زیرا در نتیجه آن اغلب درختان گز و بوته های مهارکننده تپه های فوق الذکر بر اثر نرسیدن آب به تدریج خشک شده و کارآیی خود را برای مهار این رسوبات جابجا شده از دست می دهند، و چون در شمال سیستان واقع شده اند و جهت وزش بادهای ۱۲۰ روزه از شمال به جنوب می باشد، تقریبا کل منطقه سیستان (ایران و افغانستان) و حتی شهرهای زاهدان، میرجاوه، خاش و بخش هایی از پاکستان را تحت تاثیر قرار داده و مشکلات زیست محیطی شدیدی را از طریق انتشار ذرات گرد و غبار با غلظت بسیار بالا خصوصا در تابستان، ایجاد خواهدکرد. سیستان و هامون به آب هیرمند زنده است، هیچ جایگزینی هم برای آن وجود ندارد.

اگر برخی از انتقال آب از دریای عمان صحبت می کنند، در حد آب شرب برای شهرها می توان روی آن برنامه ریزی کرد که موجب می شود فشار کمتری بر منابع آبی چاه نیمه ها وارد شود اما جهت کشاورزی و احیای تالاب هامون هرگز نمی توان به آن تکیه کرد زیرا امکان پذیر نیست، برخی معتقدند که سیستان را باید از کشاورزی به سوی صنعت سوق داد البته ایجاد صنایع برای اشتغال بسیار پسندیده است، هرچند بیشتر درحد شعار و کلنگ زنی دیده می شود.

اما مشکل اصلی این است که اگر دریاچه هامون به خشکی کامل برسد اثرات مخرب زیست محیطی آن امکان زندگی را برای هر جنبنده ای در سیستان غیرممکن خواهد کرد، اقدامات اخیر دولت افغانستان که بدون مطالعه و شتابزده در حال انجام می باشد هر چند در کوتاه مدت ممکن است به نفع بخشی از مردم این کشور باشد اما در درازمدت بسیار خطرناک است و حیات نزدیک به دو میلیون نفر در سیستان(ایران و افغانستان)، شهرستان های زاهدان، میرجاوه و … را به خطر خواهد انداخت و تاسف بارتر این که مسئولین کشور ما عمق این فاجعه درشرف وقوع را درک نکرده اند و به صورت منفعلانه با آن برخورد می کنند، بر مسئولین و نمایندگان استان، فعالان اجتماعی، زیست محیطی، سیاسی و سایر دلسوزان سیستان واجب است با فریاد این کوتاهی را به مسئولین مملکت یادآوری و خواهان اقدامات فوری و جدی در این زمینه شوند.

غلامعلی غفاری

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.