- 19 دی 1393
- کد خبر 4358
- Print This Post
سایز متن /
نی زار : کهنه جهادگر میادین جهاد و سازندگی، برادرم جناب آقای دکتر هاشمی، وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
به بهانه ی حضورتان در سرزمین ماسه ها و حماسه ها، کوتاه سخنی از سر درد تقدیمتان می کنم:
مستحضرید که مرکز آمار ایران، میزان درآمد و هزینه ی مردم ایران را در سال ۹۲ برای روستاها و شهرهای ایران اعلام نموده است، مستنداً به این آمار، روستاییان این استان با فاصله ای قابل توجه با استانی که در نداری مقام دوم را دارا است و آن هم همسایه ی ما است، رتبه ی اول فقر را دارا می باشد، حالا مردم یک استان برای تأمین حداقل میزان کالری مورد نیاز بدن شان با این درآمد ناچیز باید چه بکنند، شما سال ها با روستاییان و دردهای آنها هم سفر بوده اید و نیک می دانید که در وضعیت نداری یک خانوار، اولین چیزی که فدا می شود، تغذیه و سفره است، بنابر این شرایط زندگی از این جهت، در استان بحرانی است و نزدیک به یک فاجعه، جنابعالی برنامه تان برای این مردم چیست؟
دانش آموزان از سوء تغذیه رنج می برند و در این سنین، چارچوب بدن شان باید شکل و قوام یابد، مردان و زنان آینده ی این استان، در فقر و ناداری دست و پا می زنند، آیا برای تغذیه و کمک به تأمین پوشاک شان برنامه ای دارید، اگر هست، در اجرای آن تسریع فرمایید.
یادتان باشد، حداقل در این خصوص برنامه های دول شاهی ایران را هم سن و سال های حقیر به یاد دارند، چه کنسروها، مرغ و بوقلمون، پسته ها، انجیرها و پنیر و شیر خشک های فراوان و البسه ای که همه ی خانوارهای سیستانی از آن بهره مند بودند.
حقیر نیک می دانم که جنابعالی قبل از تصدی وزارت، به صورت خودجوش اما با نیت خیرخواهانه کاروان نورآوران سلامت را با هزینه های شخصی و دوستان جهادگرتان راه اندازی نموده اید و من از طریق حضور در شورای کانون جهادگران جهادسازندگی استان، در جریان فعالیت ها و خدماتتان بوده ام، دست مریزاد از این همت، ای کاش پزشکان به نام و قابل و صاحب منصب این استان نیز به تأسی از این حرکت، اندکی از درآمدهای سرشار خود را برای موردی مشابه به هزینه می گرفتند.
جناب آقای هاشمی
استان ما سه واحد دانشگاه علوم پزشکی مستقل دارد، برای جذب متخصصان و ایجاد زمینه های خدمت و توسعه ی آموزش پزشکی در این استان، تدبیر خوبی است، اما با وجود این ظرفیت، خیلی از بیمارستان های شهرستانی ما از نبود و یا کمبود پزشک و پرستار و یا پرسنل کادر به شدت رنج می برد. وضعیت نگهداری از بیمارستان ها و درمانگاه ها و نظام آراستگی و تکریم از بیماران و همراهان آنها بسیار بیمار است که قبل از درمان بیماران، باید این مرض درمان شود.
به عنوان مثال، استان ما ظاهراً قطب چشم پزشکی کشور محسوب می شود، حقیر همه روزه صبح ها از ساعت پنج صبح شاهد هستم چگونه مردمی که از صدها کیلومتر مسافت از استان های دیگر و یا شهرستان های همین استان آمده اند، در سرمای خشک زاهدان، در خیابان جلوی گیشه ی شماره دهی، ازدحام بی نظم دارند و چه بسا به دلیل همین بی نظمی شماره گیرشان نمی آید.
در راهروهای این واحد کلینیکی، جایی برای نشستن نیست و حضور بیماران و همراهان به بدوکی هایی که در مرز میرجاوه آماده ی حمل و نقل وسایل هستند، بی شباهت نمی باشد.
بیمارستان های شهرستان های دورافتاده اغلب چندین سال است، به صورت نیمه کاره رها شده و اگر در بعضی از شهرستان ها نیز تکمیل و مورد بهره برداری قرار می گیرد، پزشک مناسب و یا کادر درمانی قابلی برای بهره برداری از آنها وجود ندارد، مثلاً در شهر زهک، سال ها است از یک دکتر پاکستانی به نام دکتر صادق استفاده می شود که چه جانهایی که از مردم نگرفته است. شاید ایشان را به نشان دوران توسعه نیافتگی علوم پزشکی در عهد اوایل انقلاب به عنوان میراث باید مردم این شهر تحمل کنند.
برادرم جناب هاشمی
کم درآمدترین مردم ایران، چرا باید با حالتی نزار به شیرهای مدرسه در دستان بچه های پایتخت نشین نگاه کنند و از این تحقیر رنج ببرند، یادتان است اوایل انقلاب در کمیته ی بهداشت جهادسازندگی چگونه در تختک های هامون سیستان، روستاهای بشاگرد و یا توتان و مهمدان نیکشهر در بدترین شرایط حضور داشته و به مردم کمک بهداشتی می نمودید، حالا بعد از سی و پنج سال، مردم این استان از نظر تغذیه ای همان مشکل را بلکه بیشتر پیش رو دارند، همت دارید، برای این استان به کار گیرید. به تغذیه شان در قالب یارانه های مناطق بحرانی یا مرزی هر چه سریعتر بپردازید و نگذارید کودکان و نوجوانان این برهه از زمان، دردی پنهان از این مقطع زمانی را برای همیشه ی عمر به همراه داشته باشند.
عباس نورزایی