درد بی صدای سیستان - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

خبری خواندم با این عنوان :

 

با وجود افزایش غلظت ذرات معلق در هوا به بیش از ۱۱ برابر حد مجاز دانش آموزان سیستان به مدارس رفتند!

 

مرا بر آن داشت تا به جای مسولین زنده با نام آوران تاریخی این سرزمین درد دل کنم:

 

** درد بی صدا **

 

به نام خدای بلند آسمان

همان ایزد مهر و ماه روان

 

شنیدم خبر های تلخ و حزین

زآن گندم آباد شرقِ زمین

 

که هر دم زطوفان شود یک خبر

مرا برده در یاد و فکری دگر

 

بگویم به فردوسی آن مرد پاک

حکایت از این مرزو این آب و خاک

 

کمی درد دل با تهمتن کنم

کمی یاد گودرز و بهمن کنم

 

به گیو و به لُهراسب و نوذر بگو

دمی حال و احوال ما را بجو

 

خبر ده به ایرج به آن سلم و تور

شده چشم نوباوه گان تو کور

 

منوچهر و توس و به اسفندیار

زمستان شده حال ما در بهار

 

به سهراب و کیخسرو و کیقباد

به آرش ،کمانگیر بگو دردِ باد

 

خبر ده به رستم به میدان بیا

دمی سوی این شهر ویران بیا

 

زچاه شُغاد لعین در گریز

بیا سوی میدان جنگ و گریز

 

بسی بیژنت در بن چاه درد

طلب دارد از تو به یاری نبرد

 

توگویی که تورانیان در کمین

که نامت نیاید دگر بر زمین

 

بگو مهربانا در این دشت و خاک

ندارد زدفن کسان تو باک

 

به چشم تر کودکان ماجراست

به آن سینه ء درد پیران صداست

 

کجَک را به تیر گزی در شکن

عدو را به خاک سیه در فکن

 

فرنگیس و غربت بگو در کجاست

به خون سیاوش کسی آشناست

……..

الا ای مدیران خوب زمان

زنید دست همت بر این مردمان

 

به آلوده شهر جهان سر زنید

به آبادی اش فکر دیگر زنید

 

حواشی زهامون عجب ماجراست

چرا قصه درد آن بی صداست

 

سروده: عبدالرحمن حواشی