نی زار : تغییرات مدیریتی و انتصابات مدیران دستگاه های دولتی همواره مورد توجه و پیگیری جامعه بوده است ولی بر اساس کارکرد و حوزه فعالیت آن اداره و یا نهاد این پیگیری های گسترده و بعضا محدود تر می شود. به این ترتیب که هرچه دایره عملکرد یک سازمان، افراد بیشتری از یک جامعه را پوشش دهد پیگیری و دقت نظر افراد به لحاظ آماری بالا می رود، اما در خصوص ادارات و سازمان هایی که از گستردگی عملکرد کمتری برخوردارند _عموما چنین اداراتی مسئولیت تخصصی تری بر عهده دارند_ اگرچه که تعداد افراد پیگیر کاهش می یابد ولی این پیگیری ها با دقت نظر بیشتری صورت می گیرد.

یکی از همین حوزه های تخصصی حوزه فرهنگ و هنر است که همیشه افرادی که با این حوزه سر و کار دارند تغییرات مدیریتی آن را با وسواس دنبال می کنند. اگرچه در حوزه فرهنگ دستگاه ها و سازمان های متعددی به ایفای نقش می پردازند و تمرکز چندانی در این حوزه دیده نمی شود، اما هر گاه سخن از مدیریت فرهنگی به میان می آید ذهن افراد معطوف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارات تابعه آن می شود و البته همان گونه که ذکر شد این توجه از سوی اهالی فرهنگ و هنر با دقت نظر بسیار و گاهی نیز با بیم و امید همراه می شود.

پس از روی کار آمدن دولت یازدهم تغییر مدیریت فرهنگی استان بسیار محتمل به نظر می رسید و این موضوع اگرچه با تاخیر، اما در حال حاضر عملیاتی شده است. این که مدیریت قبلی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تا چه اندازه موفق عمل کرده است و چقدر توانسته است رضایت اصحاب فرهنگ را فراهم آورد موضوع بحث ما نیست بلکه می خواهیم اشاره ای کوتاه به مدیریت آینده این اداره کل داشته باشیم.

مهم ترین نکته ای که در این میان به چشم می آید این است که باید همگرایی بیشتری بین چهره های نخبه فرهنگی و اداره فرهنگ و ارشاد ایجاد شود تا از رهگذار این اتفاق اهداف این سازمان به بهترین وجه محقق شود و ناگفته پیداست که این همگرایی در گرو نوع مدیریت این اداره کل است. در این که مدیران ارشد وزارتخانه چه گزینه یا گزینه هایی را بر اساس کدام معیارها در نظر دارند و یا نگاه نمایندگی عالی دولت یعنی استانداری بر اساس کدام رویکرد و بر روی چه افرادی ست بحثی نداریم بلکه فقط یادآوری این نکته الزامی می نماید که “بومی گزینی” در این حوزه می تواند انتخاب بهتری باشد.

از آن جایی که مقوله فرهنگ از آن دسته مقولاتی ست که با ذهن و اندیشه افراد در ارتباط است و اندیشه افراد نیز به طور ناخودآگاه از اقلیم محل زندگی افراد تاثیر می پذیرد روشن است مدیری که اشراف و شناخت کامل به زیر و بم فرهنگِ جغرافیای تحت مدیریت خود دارد بهتر می تواند بر امور دستگاه تحت نظارت خود رسیدگی کند. از طرفی این را نیز نباید از یاد ببریم که در حوزه فرهنگ بسیاری از فعالیت ها بر اساس شناخت اهالی این حوزه از همدیگر صورت می پذیرد و مدیری که بومی همین استان باشد نه تنها نیازی به شناخت ابتدایی افراد ندارد بلکه از توانایی ها و سطح کار هنرمندان و فرهنگمداران استان اطلاع دقیق دارد و بیراه نخواهد بود اگر بگوییم که جمع این عوامل می تواند به اِعمال مدیریتی کارآمد بیانجامد.

در هر روی اگرچه برای نگارنده مشخص نیست که تا زمان انتشار این مطلب مدیر جدید معرفی شده باشد اما انتظار این است که در وهله نخست این گزینش از بین نیروهای بومی متخصص و با تجربه انجام پذیرد و اگر نیز همچون دور گذشته یک مدیر غیر بومی زمام این حوزه را در دست بگیرد با شناخت کامل از مسائل فرهنگی استان و بهره جستن از سابقه و آگاهی مدیران میانی اداره کل و مدیران شهرستانی، باعث شکوفایی بیش از پیش فرهنگ و هنر در استان مملو از استعداد و ظرفیت سیستان و بلوچستان شود.

محمدرضا رضایی