- 16 تیر 1394
- کد خبر 8233
- Print This Post
سایز متن /
نی زار : استان سیستان و بلوچستان دارای پیشینه ای دراز است که علی رغم پژوهش های مختلف هنوز جای کار بسیار دارد. بدون تردید قاسم سیاسر برجسته ترین نظریه پرداز تاریخ معاصر بلوچستان است. در گفتگویی با ایشان به بررسی پاره ای از موضوعات در حوزه ی تاریخ پرداختیم و به اقتضای مسئولیت ایشان در مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان گذری هم به این بخش داشتیم. آنچه می خوانید محصول این گفتگوست.
چه عواملی باعث گرایش جنابعالی به تاریخ و اسناد شد؟
در دوره ی دبیرستان به تاریخ علاقه مند شدم. دبیر تاریخ من شادروان گلستانه بود ایشان انسان علاقه مند و فرهیخته ای بود و به گونه ای تاریخ را تدریس می کرد که در من علاقه ایجاد کرد. از آن زمان به تاریخ علاقه مند شدم. سال ۱۳۶۶ که دیپلم گرفتم دانشگاه امتحان دادم در دانشگاه هم در انتخاب رشته تاریخ را انتخاب کردم و دانشگاه فردوسی فردوسی مشهد قبول شدم. از ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰ در دانشگاه فردوسی دانشکده ی ادبیات دکتر علی شریعتی مشغول تحصیل بودم.
در آنجا اساتید خیلی خوبی داشتیم اما دو استاد بودند که روی من تأثیر زیادی گذاشتند. از قضا این دو استاد از نظر فکری نقطه ی مقابل هم بودند یکی شادروان دکتر عبدالهادی حایری نوه ی دختری حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی مؤسس حوزه ی علمیه ی قم که استاد حضرت امام خمینی هم بود. دکتر حایری فارغ التحصیل دانشگاه مونترال کانادا بود. چهار سال هم در دانشگاه برکلی کالیفرنیا تدریس کرده بود. بعد از انقلاب هم به میل خودش به ایران برگشت علی رغم اینکه دانشگاه برکلی مایل به بازگشت ایشان نبود.در آنجا استاد حامد الگار هم با ایشان همکار بودند.
استاد حایری ما را با نگاه جدید به تاریخ آشنا کرد ایشان به ما آموخت که ما دو نوع نگرش به تاریخ داریم یکی تاریخ نگاری که در ایران سابقه ی طولانی دارد و دیگری تاریخ پژوهی است که سابقه ی چندانی ندارد و هنوز هم خیلی ضعیف است. دکتر حائری می گفت بر خلاف تصور رایج که خیلی افراد فکر می کنند برای نگارش تاریخ باید ذهن را خالی کرد اتفاقاً برای تبیین تاریخ به معنای تاریخ پژوهی باید ذهن را پر کرد چرا که ذهن خالی پرسش نمی کند.
شما برای تبیین تاریخ باید حتماً ایده و چارچوب یا همان فرضیه و نظریه داشته باشید وگر نه در بین انبوه داده ها و اطلاعات گم می شوید. ایشان معتقد بود چارچوب نظری یا فرضیه بر مقام گردآوری اطلاعات هم مقدم است، اگر ایده نداشته باشید نمی توانید به اطلاعات معنا بدهید. معنا بخشیدن به اطلاعات تاریخی کاریست که بدون ایده محقق نمی شود. ایده هم محصول اندیشه ورزی و فکر کردن است ایشان معتقد بود که در دانشگاه باید اندیشیدن را به دانشجویان یاد دهند اما دانشگاهها خودشان را به یاد دادن اندیشه ها محدود کرده اند..
فرد دیگر دکتر عزت اله رادمنش بود ایشان از شاگردان مرحوم دکتر شریعتی بود وی بر خلاف دکتر حائری نگرش ایدئولوژیک داشت اما ایشان یک ویژگی داشت و آن این بود که فکر کردن را به دانشجویان یاد می داد و به آنها می آموخت که چگونه فکر کنند. سر کلاس دانشگاه ایشان ده دقیقه راه می رفت و فکر می کرد تا دانشجویان ببینند و بعد از دانشجویان می خواست که فکر کنند ایشان می گفت اندیشیدن مثل ریاضت کشیدن است بسیار سخت و ملال آور است ولی مهمترین کاری که دانشجویان و اساتید باید بکنند همین است که به سراغ اندیشیدن بروند.
این دو استاد بر روی من خیلی تأثیر گذاشتند. سال ۷۴ که به زاهدان آمدم و در مرکز اسناد ملی مشغول به کار شدم علاقه مند بودم که درباره ی تاریخ و فرهنگ استان سیستان و بلوچستان تحقیق کنم از همان ابتدا با توجه به خلایی که در این زمینه به ویژه در حوزه ی بلوچستان وجود داشت بیشتر روی بلوچستان متمرکز شدم. سال ۷۵ همایشی تحت عنوان استان شناسی برگزار شد مقاله ای نوشتم تحت عنوان «نوگرایی و ساخت سنتی بلوچستان» که خلاصه ی آن چاپ شد. از آن زمان تاکنون همواره دغدغه ی فکری من همین تجدد و ساختار سنتی سیستان و بلوچستان بوده است.
به نظر جنابعالی آیا در حوزه ی تاریخ نگاری استان به حد کفایت کار شده یا اینکه در این حوزه هم نیاز به کار است؟
شوربختانه ما درباره ی تاریخ و فرهنگ سیستان و بلوچستان در حوزه ی تاریخ نگاری با کثرت آثار و کتاب ها مواجه هستیم اما با کمال تأسف باید گفت بیشتر این آثار حتی در همین زمینه ی تاریخ نگاری هم آثار ضعیفی هستند. بیشتر این کتابها بیشتر شایسته ی عنوان کتابسازی هستند نه کتاب نگاری یا تألیف کتاب! تاریخ نگاری اصول و قواعدی دارد و یک حوزه ی روشمندی است متأسفانه بیشتر این آثار گردآوری های شتابزده و غیرروش مندی هستند.
توصیه جنابعالی به کسانی که در حوزه ی تاریخ نگاری استان فعالیت می کنند چیست؟
البته ما باید از همین آثار هم استفاده بکنیم و چاره ای جز این نداریم اما باید حواسمان باشد نقادانه با این آثار برخورد بکنیم یعنی بدون نقد و بررسی از مطالب اینها استفاده نشود. البته من همه ی آثار پدید آمده در حوزه ی تاریخ نگاری استان را رد نمی کنم و همه را با یک چوب نمی زنم تردیدی ندارم که آثار تاریخ نگاری ارزشمندی هم داریم کتاب حکایت بلوچ محمود زندمقدم اثر ارزشمندی است که البته باید نقادانه از مطالب آن بهره بگیریم. ایشان می گوید من هر چه شنیده ام نوشته ام اما صحت و سقم اینها را کسی که استفاده می کند از طریق مقایسه با منابع دیگر در یابد؛ولی دیده ام که بعضی ها مطالب کتاب را بدون نقد مورد استفاده قرار می دهند و فکر می کنند که چون در آن کتاب آمده صحیح است در حالی که این چنین نیست.
در سال های اخیر گرفتار یک بیماری شده ایم تحت عنوان بیماری کتاب سازی! از این طرف انتشار کتاب هم سهل و ساده شده است. به نظر می رسد وسوسه ی انتشار کتاب خیلی هم قوی است. بعضی فکر می کنند همین که چند کتاب چاپ بکنند جزو نویسندگان و مؤلفین برجسته می شوند. افرادی هم هستند که فکر می کنند هر چه بیشتر کتاب چاپ کنند نویسنده و مؤلف مهمتری می شوند.
این عوامل به نظر من باعث شده ما در حوزه ی علوم انسانی بخصوص تاریخ با انبوهی از آثار ضعیف مواجه بشویم. چیزی که جای آن در استان خالی است مقوله نقد است. ما به ندرت نقد آثار منتشره درباره ی استانرا وجهه ی همت خویش کرده ایم به همین دلیل افرادی کتابهای ضعیفی چاپ می کنند و چون می بینند کسی راجع به ایرادات و ضعف های کتاب شان حرف نمی زند تصور می کنند کارشان عالی و خالی از نقص است. در حالیکه پژوهش در حوزه ی تاریخ و فرهنگ استان یک کار سهل و ممتنع است یعنی بر خلاف تصور خیلی از افرادی که فکر می کنند تاریخ نگاری بسیار ساده و راحت است اتفاقاً کاری بسیار دشوار و طاقت سوز است.
تاریخ پژوهی با توجه به اهمیتی که دارد چه مکانیزم و ابزارهایی لازم دارد؟
مهمترین وجه تمایز تاریخ پژوهی از تاریخ نگاری به نظر من یک کلمه است تئوری! حالا اسم این را هر چه می خواهید بگذارید نظریه، فرضیه، چارچوب نظری یا هر اسم دیگری که می خواهید بگذارید. برای نظریه پردازی در حوزه ی تاریخ، محقق باید اهل اندیشه باشد با مکاتب فکری مختلف در این حوزه آشنا باشد و بداند چگونه با اطلاعات و داده ها نقادانه برخورد بکند تا بتواند به این داده ها معنا بدهد. تاریخ پژوهی به معنای حقیقی کلمه باعث می شود ما به خود آگاهی تاریخی و تاریخ مندی دست پیدا بکنیم اما تاریخ نگاری به معنای سخیف کلمه باعث می شود ذهن ما در گذشته بماند و اسیر گذشته بشود.
آیا تاریخ نگاری و تاریخ پژوهی با تاریخ تحلیلی متفاوت هستند؟
بین تاریخ تحلیلی و تاریخ پژوهی خیلی مرز مشخصی وجود ندارد. می توان گفت تاریخ پژوهی یک مقداری بیشتر از تاریخ تحلیلی به نظریه و چارچوب نظری تکیه می کند و سعی می کند با تکیه بر یک الگوی نظری به تاریخ معنا بدهد. فکر می کنم امروز دیگر نتوانیم این دو گونه را خیلی از هم جدا بکنیم. امروز درک عمیق تری از تاریخ پژوهی پیدا کرده ایم شاید تاریخ تحلیلی مربوط به زمانی بود که خیلی جدی وارد مباحث مرتبط با تاریخ پژوهی نشده بودیم.
انتشار اسناد در کجای شیوه های پرداختن به تاریخ قرار می گیرد؟
در حوزه ی تاریخ دو مرحله داریم. بدون توجه به تقدم و تأخر این دو باید گفت یک مرحله گردآوری اطلاعات است و مرحله ی دیگر تحلیل و داوری است. تفاوت تاریخ نگاری و تاریخ پژوهی هم در همین دو مرحله مشخص می شود. آثاری که در حوزه ی تاریخ پژوهی قرار می گیرند واجد هر دو مرحله هستند هم گردآوری و هم تحلیل و داوری اما تاریخ نگاری فقط در مرحله ی گردآوری متوقف می شود. انتشار اسناد، تاریخ نگاری محسوب نمی شود بلکه در واقع گردآوری یک سری اطلاعات است تا محقق بتواند از این اطلاعات بهره بگیرد ولی طبیعی است که در بهره گیری از اسناد هم باید بسیار محتاط باشیم و سعی کنیم از این اسناد نقادانه بهره بگیریم صرف وجود یک سند معنایش این نیست که حتماً درست است و وحی منزل است.
آیا از تاریخ پژوهی می توانیم به تاریخ منطقه اشراف پیدا کنیم؟
در تاریخ پژوهی شما به صورت عمیق تر و دقیق تر با گذشته روبرو می شوید و می توانید معنایی در واقع به دست بیاورید که چشم انداز خوبی برای آینده هم باشد. ما بایدمیان گذشته و درک و دریافت گذشته تفاوت قائل بشویم؛ تاریخ یعنی درک و دریافت گذشته، یعنی صورت بندی گذشته. تاریخ پژوهی سعی می کند صورت بندی از گذشته ارایه بدهد که راه را برای ورود به آینده هموار کند از منظر تاریخ پژوهی تاریخ یعنی تبارشناسی زمان حال که می تواند ما را به تاریخمندی و خودآگاهی تاریخ برساند. برای صورت بندی بهتر گذشته ما باید معرفت تاریخی خودمان را غنی کنیم و ارتقاء ببخشیم، معرفت تاریخی یعنی ابزاری که ما با تکیه بر آن می توانیم از گذشته رمزگشایی کنیم و درک جدیدی از گذشته پیدا کنیم این ابزار، ابزار نظری است و با حوزه ی ذهن سر و کار دارد تاریخ پژوهی یعنی اندیشه ورزی که البته بدیهی است کار خیلی سختی است چون به قول انیشتن سخت ترین کار دنیا فکر کردن است.
در تعریفی از تاریخ گفته شده است که تاریخ یعنی بازسازی گذشته به نزدیکترین شکل ممکن با اصل واقعه نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
تاریخ یعنی بازآفرینی گذشته ، گذشته ای که دیگر وجود ندارد به همین دلیل مورخ و پژوهنده هیچگاه نمی تواند پی ببرد که درک و دریافت وی از گذشته چه اندازه با واقعیت منطبق است. یکی از فیلسوفان معتقد است:تاریخ چیزی جز تاریخ معاصر نیست. سخن مزبور بدین معناست که درک ما از گذشته درک معاصری است.امروز بیشتر معنابخشی به گذشته مورد توجه است و بندرت کسی یافت می شود که مدعی بازسازی گذشته به معنای عینی کلمه باشد.
هدف شما از تحقیق پیرامون استان چیست؟
سعی کرده ام گوشه های ناشناخته تاریخ استان روشن شود و درک جدیدتری از تاریخ استان به ویژه تاریخ معاصر که کمتر بررسی شده- ارائه دهم.
اولین کتاب شما؟
اولین کتاب من تاریخ پیدایش شهر زاهدان بود که در ۱۳۸۲ به چاپ رسیده و بقیه ی آثار عبارتند از: ۲-مناسبات سرداران علماء و تحصیل کردگان بلوچ با دولت مُدرن ۳-تاریخچه آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با همکاری دکتر محمدتقی رخشانی ۴-سیستان و بلوچستان در روزگار پهلوی ۵-خاطرات حاج محمدمهدی گرگیچ با همکاری احمدرضا کامیار ۶-تاریخ فرهنگ سیستان ۷-سه مجلد از دانش نامه فرهنگ تمدن سیستان و بلوچستان به اهتمام اینجانب و دکتر محمدتقی رخشانی منتشر شد ۸-آخرین اثر آماده انتشار اینجانب که صفحه آرائی هم شده و از سوی انتشارات تفتان منتشر می شود کتابی است سخت عنوان «تجدد، گروگان سنت؛ نقد ذهنیت تاریخ زده ی مردم سیستان و بلوچستان» ۹-تعداد زیادی مقاله در زمینه ی تاریخ و فرهنگ استان در مجلات گوناگون منتشر کرده ام.
شما با دکتر رخشانی هم اثر مشترک منتشر کرده اید علت همکاری شما با هم چه بوده است؟
اینجانب و دکتر رخشانی علاوه بر سابقه ی دوستی طولانی که با یکدیگر داریم در حوزه ی تاریخ نیز دیدگاه های مشترک زیادی داریم و با روحیات و اخلاق یکدیگر آشنا هستیم به همین دلیل از معدود افرادی هستیم که می توانند با یکدیگر کارمشترک انجام دهیم .
آیا تاکنون اثری در حوزه ی تاریخ استان منتشر شده که روی شما تأثیر عمیقی بر جای نهد و شوق تحقیق را در شما برانگیزد؟
یک کتاب است که به نظر من با وجود اینکه سالهاست از انتشار آن گذشته هنوز هم اثر ارزشمندی است. کتاب مزبور «سازمان سیاسی حکومت محلی بنت» تألیف محمد برقعی است که قبل از انقلاب چاپ شده است. برقعی ماه ها در منطقه بنت زندگی کرده و سختی و مرارت زیادی را به جان خریده است. اثری هم که پدید آورده، اثر ارزشمندی است.
با این بحران کتاب خوانی، چه ضرورتی به انتشار کتاب است؟
به نظر من با وجود مشکلات زیادی که در زمینه ی کتاب خوانی وجود دارد چنانچه آثار عمیق و قابل اعتنایی منتشر شوند هنوز هم به اندازه ی کافی خواننده پیدا خواهند کرد.
برای نویسندگان مبتدی و تازه کار چه پیشنهادی دارید؟
پیشنهاد می کنم برای انتشار کتاب عجله نکنند چون بعد پشیمان خواهند شد. کتاب در حقیقت شناسنامه ی یک نویسنده است.
کارنامه ی یک نویسنده را با کتب و مقالاتش می شناسند. اگر اثر ضعیفی در کارنامه ی شما باشد هیچ وقت نمی توانید آن را حذف کنید. افراد زیادی را می شناسم که در جوانی عجله کرده اند و کتاب چاپ کرده اند بعد هم پشیمان شده اند اما کاری از دستشان بر نمی آید.
آثار زیادی توسط نویسندگان غیربومی درباره ی بلوچستان نوشته شده، چرا نویسندگان بومی استان در بویژه حوزه ی بلوچستان کمتر کار کرده اند؟
ما البته سپاسگزار و مرهون همه ی افرادی هستیم که درباره ی تاریخ و فرهنگ استان ما زحمت کشیده اند. انصافاً چند اثر خوب هم از نویسندگان غیربومی درباره ی استان منتشر شده است؛ اما این انتقاد به ما مردم استان هم وارد است که درباره ی تاریخ و فرهنگ خودمان کمتر کار کرده ایم. امیدوارم نویسندگان پرکار و مایه وری ظهور کنند و این خلاء را به بهترین شکل پر کنند.
آیا در کتابخانه ملی تمامی آثار مربوط به استان گردآوری شده است؟
تلاش کرده ایم تا جایی که ممکن است آثار مرتبط با استان را در مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان گرد آوریم اما به این سئوال شما هیچ وقت پاسخ قطعی نمی توان داد چرا که ممکن است آثاری درباره ی استان باشد و ما به هر دلیل از وجود آنها بی خبر باشیم. این موضوع درباره ی مقالات و منابع غیرکتابی بیشتر صادق است و دسترسی به اینگونه آثار و گردآوری آنها بسیار دشوار است با این وجود برای گردآوری آثار استان از هیچ تلاشی مضایقه نمی کنیم. از همه ی فرهیختگان و اهل قلم هم درخواست می کنیم ما را در این زمینه یاری دهند.
مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان در زمینه ی گردآوری آثار چه جایگاهی دارد؟
بر اساس قانون این مرکز متولی گردآوری و ساماندهی میراث مکتوب استان سیستان و بلوچستان است و وظیفه دارد همه ی این منابع را گردآوری کند. ما در این مرکز دو گروه داریم؛ گروه اسناد آرشیوی و گروه کتابخانه. در واقع تلاش می کنیم مرکز ما به حافظه ی استان تبدیل شود و حتی روایات شفاهی را هم ثبت و ضبط می کنیم.
درباره ی کسانی که قصد اهداء آثارشان را دارند چه کاری انجام می دهید؟
این افراد می توانند به سهولت این کار را انجام دهند. در حال حاضر در زمینه ی اهداء کتاب، مرکز ما و استان ما رکورددار است. شادروان سیاوش پرواز و استاد ایرج افشار سیستانی در این حوزه به عنوان الگو معرفی شده اند. ما از همه ی کسانی که قصد اهداء آثارشان اعم از اسناد، کتاب ها، منابع غیرکتابی و آثار هنری شان را دارند استقبال می کنیم و از آنها می خواهیم به سنت حسنه ی اهداء آثار فرهنگی در استان بپیوندند.
در پایان برای همه ی خوانندگان آثار فرهنگی و پدیدآوردندگان این آثار در استان آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم همه ی ما آستانه ی تحمل مان را افزایش دهیم؛ از نقد نهراسیم و نقدپذیر باشیم. انشاءا… استان ما به سمتی حرکت کند که آثار منتشره مورد نقد قرار گیرد و مردم به شیوه ای علمی، ارزش آثار را مورد ارزیابی قرار دهند.