- 15 فروردین 1394
- کد خبر 6520
- Print This Post
سایز متن /
نی زار : جایی در جغرافیای سیستان و بلوچستان، در حوالی محوطهی باستانی دهانهی غلامان، همزاد دورهی هخامنشیان، با بستن سدی بر رودخانهی هیرمند، محل اسکان و تجمع مردمی از روستاهای مختلف و بههم پیوستن آبادیهایی نزدیک چون برجسربند، کفتارگی، ملاحسین، موسیشاهباز، امیرخانی، ابراهیمعلی، شهرستانکهنه و گرگیج بهوجود میآید که ابتدا «بند زهک»، «روستای زهک» و بعدها «شهرزهک» خوانده میشود.
اینجا شاخهای از رودخانهی هیرمند، سینهاش را به دریچههای بستهی سدی میکوبد و آن را به سه شاخه تقسیم میکند، شاخهی اصلی در ادامه به «لخشک» تغییر نام میدهد و مستقیم پس از پیمودن مسیر، به سدسیستان، پل نهراب، پل قرآن و نهایتاً به دریاچهی هامون سرازیر میشود.
شاخهی سمت راست، به «رودشهر» شهرت مییابد و برای مشروب ساختن زمینهای زاهدانکهنه، سهقلعه، سیاسر، حوالی بنجار و روستاهای اطراف مأموریت مییابد و شاخهی سمت چپ، با نام «رودطاهری»، قسمتی از روستاهای بخش جزینک و منطقهی شیبآب را مشروب میکند.
چرا زهک مورد توجه است؟
قرارگیری شهر زهک در اطراف این سه رودخانه از یک سو، وجود مراکز تفریحی، باستانی و گردشگری دیگری چون دریاچههای مصنوعی چهارگانهی چاهنیمه، مجتمع تفریحی دانشگاه زابل، محوطههای باستانی دهانهی غلامان، زاهدانکهنه و تپهی باباجی، روستای ماسولهوش قلعهنو، جنگل زیبای جزینک، جنگل و تلماسههای محمدشاهکرم و جهانگیر، جاذبههای تفریحی سدزهک و دهانهی آبگیر جریکه در نقطهی صفر مرزی و همچنین فاصلهی بسیار نزدیک این شهر به مرز افغانستان، باعث شده تا این شهر کارکردی ملی، بلکه بینالمللی پیدا نموده، با ورود و ترانزیت مسافرین فراوانی از شهرهای مختلف و کشورهای همسایه به ویژه در ایام تعطیلات و اعیاد روبهرو گردد.
در نوروز سال جاری، هزاران دستگاه خودروی سواری از مسیر زابل و زاهدان به سمت زهک سرازیر شده بود که به دلیل عدم تکافوی پل زهک، صف خودروهایی که کیلومترها در دوسوی این پل بهوجود آمده بود، بر روان مسافرین خدشه وارد میکرد.
زیرساختهای شهری، تخریب میشود.
گرچه ورود و ترانزیت این حجم از مسافرین و بار، موجبات اندک رسوب نقدینگی برای شهروندان و کسبهی این شهر را در پی دارد، اما در مواردی نیز چندین برابر تخریب زیرساختهای این شهر نوپا را در بردارد.
روزانه بر اساس آمارهای ارائه شده توسط شهرداری زهک به طور معمول تا۶۲۰ دستگاه خودروهای کششی ترانزیتی از خیابانهای شهر زهک عبور میکنند، خیابانهایی که طبق استاندارد، برای تحمل حداکثر ده تن بار ساخته شدهاند، اما به طور ناخواسته این شهر کوچک و مردم آن باید شاهد باشند که سرمایههای آنان با عبور کامیونهایی با بار بیش از ۳۵ تا۴۰ تن مورد تخریب قرار گیرند.
بر اساس محاسباتی که توسط کارشناسان صورت گرفته، سالانه نزدیک به ۳ کیلومتر از خیابانهای شهر زهک که در مسیر ماشینهای تزانزیتی قرار دارند، از بین میرود و سالانه کمر این شهرداری کمبنیه، زیر هزینههای مرمت و نگهداری آن خم میگردد و عملاً اعتباری برای ارائهی خدمات دیگر در زمینهی فضای سبز و خدمات نظافتی مناسب برای این شهر باقی نمیماند.
یک پل و یک خیابان، تنها مسیر عبور از شهر
تنها راه عبور از شهر زهک، یک خیابان و یگانه پلی است که بر روی رودخانه بسته شده است، خیابان ۲۴ و ۳۰ متری که به سختی خودروهای سواری و محلی باید از آن عبور کنند، اینک حجم ۶۲۰ کامیون ترانزیتی نیز به آن افزوده شده است، گاهی پلیس راهنمایی و رانندگی، بخشی از خودروها را برای تسهیل در عبور و مرور به کوچههای مناطق مسکونی، هدایت میکند که در اثر این عمل، مناطق مسکونی این شهر نیز مورد تاخت و تاز حمل و نقل عمومی واقع و آرامش را برای سکنهی این شهر ناممکن نموده است.
پتانسیل زیباسازی شهر
این شهر زیبا و دیدنی، پتانسیل فضای سبزی همتای زایندهرود را در خود دارد، مسئولین شورای شهر و شهردار آن نیز برای اجرای فضای سبز و معماری مربوطه در حواشی رودخانه که از وسط شهر میگذرد به دلیل نبود اعتبار، حسرت به دل ماندهاند. آب دائمی و موجود در بستر رودخانه، امکان پیچیدن این شهر را در مخملی از سبزه فراهم مینماید، اما …
یک پل نیمهتمام، بیش از شش سال سابقهی شروع!
برای برون رفت از زیر فشار این ترافیک سنگین، باید دو پل دیگر بر روی رودخانهی هیرمند، یک پل بر روی رودشهر و دو پل بر روی رودطاهری داخل محدودهی شهری زهک احداث گردد که با توجه به نوع بهرهبرداری از این پلها، باید دولت خود نسبت به احداث آن اقدام و برای بهرهبرداری دراختیار شهرداری قرار دهد.
در این خصوص در مسیر جادهی کمربندی ترانزیتی شهر زهک، احداث یک پل از سال ۱۳۸۸ شروع گردیده که متأسفانه به دلیل عدم توجه به حاد بودن این مشکل، تا کنون به صورت نیمهتمام باقی مانده است.
چرا اینگونه؟
در سال جاری همتی از دولت محترم را در بعضی از شهرها مشاهده کردیم که بر آن نام نهضت آسفالت گذاشته شده است، شهری به این کوچکی با کارکردی ملی، آیا جا ندارد همهی خیابانها و کوچههایش تحت پوشش این نهضت قرار گیرند؟
آیا دستگاههای متولی گردشگری، نباید به شهری چون زهک که پشتیبان اماکن گردشگری منطقه است، کمک اعتباری کنند و یا حداقل فضاسازی گردشگری داخل این شهر را خود بهعهده گیرند؟
آیا وزارت محترم راه و شهرسازی نمیبایست بخشی از دریافتیهای حق ترانزیت را برای عمران این شهرها به هزینه بگیرد؟
آیا متولیان فرهنگ و ارشاد اسلامی، نمیبایست به احداث خانههای فرهنگ و نگهداری آن در این شهر که پشتیبان فرهنگ منطقه است، نگاهی ویژه داشته باشند و در ایام خاص و اعیاد که سیل مسافرین به این شهر وارد میشود، جشنوارههای محلی اجرا نمایند؟
آیا وزارت محترم کشور، نمیبایست به ناوگان خورویی این شهرها کمک ویژه نماید؟
یقیناً با این کارکرد ملی و بینالمللی، مردم کم بنیهی این شهرها، توان ادارهی آن را ندارند و روز به روز از سطح رفاه اندک آنان نیز کاسته میشود.
عباس نورزائی