محمد تقی رخشانی به نقد عباس نورزایی در خصوص قیام ۱۹ بهمن سیستان پاسخ داد - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار
دکتر محمد تقی رخشانی

نی زار : مصاحبه ی دکتر محمد تقی رخشانی و بیان مواردی در خصوص ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ در سیستان ، واکنش عباس نورزایی را در پی داشت ، واکنشی که به ارسال یادداشتی برای این تار نما ختم شد . هیئت تحریریه رسانه ی خبری تحلیلی نی زار بنا بر رسالتی که بر دوش دارد یادداشت عباس نورزایی را منتشر نمود.

آنچه در این بین جای تامل دارد این است که با ارسال یادداشتی از سوی دکتر محمد تقی رخشانی ،مدیرمسئول روزنامه زاهدان پس از انتشار مطلبی با عنوان “نقدی بر مصاحبه دکتر رخشانی در رابطه با قیام ۱۹ بهمن سیستان” انگار مناظره ای علمی تاریخی در فضای رسانه های مجازی شکل گرفته است . اگر شما هم در پی ماحصل این گفت و گو ها هستید با ما همراه شوید ….

متن کامل ارسالی دکتر محمد تقی رخشانی در پاسخ به عباس نورزایی بدین شرح است ….

جناب آقای نورزایی

سلام علیک

از توجه جنابعالی به توضیحات کوتاه بنده در مورد جنبش ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ زابل تشکر می نمایم و یادآوری چند نکته را ضروری می دانم.

۱-در باب تنزل قیام به جنبش خوب است که در بکار بردن واژه ها شأن علمی آنها لحاظ شود. جنبش اجتماعی یک تحول است که اگر این تحول جنبه ی مثبت داشته باشد رشد و اگر جنبه ی منفی داشته باشد انحطاط است. لذا جنبش به خودی خود هیچگونه بار ارزشی ندارد.

قیام یک جنبش اجتماعی است که دارای هدف، برنامه، تشکیلات و رهبری باشد اما پیروز نشود. فرقی هم نمی کند که محتوای این جنبش اجتماعی از نظر ما مورد تأیید باشد یا نباشد، این که جنبش های مورد تأئید را قیام و جنبش هایی را که مورد تائید نیستند مثلاً غائله بنامیم بار ارزشی دادن به این حرکت هاست نه نامگذاری علمی.

انقلاب هم یک جنبش اجتماعی دارای هدف، برنامه، تشکیلات و رهبری است که موفق به انجام دو تغییر می شود: ۱-ساختار سیاسی را عوض می کند ۲-طبقه ی حاکم را تغییر می دهد. با این تعریف علمی در اصل انقلاب بودن تفاوتی میان انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، انقلاب مشروطیت ایران و انقلاب اسلامی ایران نیست.

شورش هم یک جنبش اجتماعی است که بدون هدف از پیش تعیین شده، برنامه، تشکیلات و رهبری به سرعت و با خشونت اتفاق می افتد و با همان سرعتی که آغاز شده خاتمه می یابد. بنابراین خطاب ۱۹ بهمن به جنبش، فرو کاستن آن نیست. کما اینکه عنوان قیام دادن هم وزن و بار مثبت به آن نمی دهد. قیام و انقلاب هر دو در اصل جنبش هستند.

۲-در مورد انکار رهبری آیت اله شریفی یادآوری دو مورد را ضروری می دانم: الف- همان طور که در همان اظهار نظر کوتاه عرض کرده ام جناب شریفی از روحانیون شریف و ارزشمند خطه ی سیستان است و اینجانب بارها و در مجامع مختلف فضایل ارزشمند ایشان را یاد کرده ام.

ب-قیاس آیت اله شریفی با آیت اله کاشانی و ارتباط آنان با مصدق و محمدرضا خان پردلی بیش از آنکه قیاس واقعی باشد، قیاس شکلی است. شما حتماً می دانید که مرحوم شریفی بارها حضور خود در انتخابات را به درخواست و توجیه سردار پردلی نسبت داده است ضمن آنکه جمع و پراکنده شدن مردم در خیابان های زابل هم با اشارات محمدرضا خان پردلی بوده است.

نکته ی جالب داستان که شما هم حتماً با من هم عقیده هستید این است که در همایش برگزار شده در زابل اساساً و از بنیان نقش رهبری سردار محمدرضا خان پردلی انکار شده بود و این با واقعیت انطابق نداشت. اگر مخالفت با خاندان علم را مبارزه با استبداد و استعمار بدانیم، نشست و برخاست و مراوده با آنان را نیز باید تأیید استبداد و استعمار تعبیر کنیم.

۳-نکته ی دیگر این که اگر یک جنبش اجتماعی وجوه مختلف دارد و ما قصد آن داریم که از آن برای حال و آینده ی جامعه استفاده کنیم باید بتوانیم آن را به درستی تئوریزه بکنیم و چارچوب های محکم نظری برای آن تعریف کنیم.

همان گونه که در آن اظهارنظر کوتاه به اختصار عرض کرده ام به صرف ارتباط خاندان علم با استبداد شاه حرکت مردم سیستان ضد استبداد و ضد شاه نمی شود. جناب نورزایی تمامی درخواست های مردم برای مقابله با اتفاقی که در شرف وقوع است، از همین دولت و همین حکومت است.

مردم سیستان در جریان جنبش ۱۹ بهمن هرگز شعار ضد شاه ندادند. هرگز شعار ضد انگلیس و ضد استعمار ندادند، آنها به نظام فاسد اداری اعتراض داشتند. به نظرم واقعی کردن این جنبش می تواند به پویایی و این زمانی کردن آن کمک کند و دستمایه ای برای مردم سیستان باشد. ا

ز بذل عنایت جنابعالی صمیمانه سپاسگزارم.

محمدتقی رخشانی