- 10 دی 1393
- کد خبر 4159
- Print This Post
سایز متن /
نی زار :
میراث فرهنگی
پلی از دیروز تا امروز
============
آنجایی که زیبایی و جلال در نهایت کمال حکمفرماست ، آنجا که روحها در آرامش ابدی بوده ، گذشت روزگاران فهمیده نمیشود ، آنجا که نشانی از غمها و رنجهای زندگی نیست ، یادمان باشد که میراث فرهنگی هر منطقه تنها چند اثر رنگارنگ و چند حرف بی هویت نیستند ، میراث فرهنگی هر ملت آرزوهای فرو خورده ی یک ملتند ، آرزوهایی که در گذشته های تاریخی نمود پیدا می کردند و جان می گرفتند، می بالیدند و جوانه می زدند و میوه می دادند و باعث بالندگی ، رشد و سرزندگی اجتماع می شدند ، یک جامعه همانقدر که نیاز به آب و هوا و مسکن برای زیست دارد ، نیازمند احیا و ارتقا آثار فرهنگی میباشد ، زیرا آن آثار ثمره ی سالها رنج یک ملت هستند ، شور زیستن رادر انسانها زنده نگه می دارد ، آفتاب همت و اراده و عشق رادر آنان بارور میسازد و یاس و ناامیدی را از سرزمین روحشان دور می سازد و چونان پل هایی گذشته را با فردا پیوند می دهند. اما دیده میشود همین میراث فرهنگی کهن این مرز و بوم هیچ برنامه مشخصی که اهداف گردشگری ، توریستها و گردشگران را به سوی یک افق همسو با برنامه های در حال توسعه، در بر گیرد . نداشته و ندارد در اینجاست که نباید به نوعی سطحی نگری و عوام زدگی دچار شود نباید خویشتن را در گرداب عوام زدگی انداخت باید درد را در خود جستجو کرد ،برای رهایی از آن به ” آثار تاریخی یادمانها ” پناه برد ،براستی آیا آثار تاریخی نیمه ی پنهان آدمی اند؟ یا جان آدمی ست که درهستی جریان دارد ؟ آیا آرزوها ی گذشته ی آدمی اند یا حضور دیگری که می آید تا روبروی ” نیستی” و ” مرگ ” بایستد و میراثهای آدمی را به ارمغان آورد . در هر روی یادمانها و خاطرات هر چه هستند زیبایند ،چه خوب ،چه بد چه شیرین و چه تلخ ،زیرا آدمی با بازنگری همین یادمانها، با گذشته پیوند می خورد،گذشته رادر خود جاری می سازد و حلقه های زمان را آنگونه که خودش می خواهد به هم می تند و زمان را در دل تقویم عمر خود جاری می سازد . اینجاست که “نیستی” و “مرگ ” می گریزد و هر چه می شود “جاودانگی و هستی ” نام می گیرد لذا با توجه به موارد فوق جای سوال است که بحث مرمت و بازسازی کوه خواجه و دهانه غلامان به کجا رسید؟؟؟؟
آیاباید منتظر نابودی این آثار تاریخی که گذشته را به امروز و فرداها پیوند میدهد ؛ باشیم یا تلاش کنیم تا از ” نابودی کوه خواجه ” و” دهانه غلامان ” جلوگیری کنیم ؟؟ تا برای آیندگان نام نیکی از احیاء کنندگان آثار باستانی برجای بماند..
برای همین بوده است که حضرت سعدی می فرماید :
سعیدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.
براستی آیا مرگ نام نیک ،جز رؤیای نیک ،خاطره ای نیک و یادمانی نیک ، چــیز دیگری می تواند باشد ؟
یادمانها ،خاطرات و رؤیاها امتداد آدمی در هستی اند و نفی نیستی و مرگ ،پس باید نیستی ومرگ را نفی کرد چه بسا که شهر سوخته از آثار باستانی میباشد که به ثبت جهانی رسیده است و در طول سال ؛ توریست های زیادی از سراسر دنیا به شهر سوخته می آیند تا این اثرباستانی را به عنوان یادمان و خاطره ای خوش و فریادی که به بلندای تاریخ آدمی ست ؛ زنده نگهدارند و قدمت این آثر جهانی را همچون سنگی بر سینه ی تمامی سنت ها و باورهای دروغین پرتاب کنند ، اما در یک نگاه میتوان گفت چشم انداز این اثر تاریخی هیچگونه شباهتی به یک پایگاه گردشگری جهانی ندارد ؟
جناب استاندار :
– با توجه به ثبت جهانی شهر سوخته ردیف اعتباری این اثرجهانی در بودجه کشور هنوز مشخص نیست!!؟
– سالن اجتماعات شهر سوخته که تنها سالن گردهمایی فرهنگیان در این منطقه میباشد به علت کمبود سیستمهای حفاظتی آتش گرفت !!!
– آیا باید منتظر ارواح سرگردان در شهر سوخته باشیم و سر بر شانه های زمین بگذاریم و باهزار زبان از کمبودها و کاستی های موجود سخن بگوئیم ؟ یا مسئولین غیرتمند چاره ای می اندیشند ؟ …..
– چرا باید به استعاره ها و کنایه ها پناه ببریم و تنها درخویشتن بمیریم ؟؟ تاکی باید قربانی سنت ها ی پوسیده شویم و خودرا زندانی فاصله ای سازیم که بین ما و دولتمردان وجود دارد …..؟؟
– بعلت کمبود آب در شهر سوخته درختان این منطقه خشکیده اند و این منطقه توریستی از حیات طبیعت محروم گشته و رو به انقراض میباشد .
– دهانه غلامان که تنها شهر هخامنشی شرق ایران است امکان بازدید وجود ندارد چراکه چند کیلومتر جاده دسترسی به آن احداث نشده است
– کوه خواجه با همه عظمت تاریخی خود و بعنوان تخت جمشید شرق ایران وام دار جاده نظامی است که هیچ توجهی به آن نمیشود
– از آتشگاه کرکویه تنها یک تابلو باقی مانده است که تپه و آتشگاه بالای آن روزبروز فرسوده تر میشو د .
- آثار ارزشمند موزه زابل همچنان در آن فضای تنگ احساس خفگی میکند که هر بیننده ای آن را احساس میکند .
- راستیبرای پاسداشت و حفظ و مرمت این اثر جهانی چه باید کرد؟؟
باید هزار تکه شد و باهزار زبان یادهارا برای پرندگان ،درختان و مترسکها بازگو کرد ،راستی چرا ما آدمیان نمی توانیم مرزهای خاکی را بشکنیم “دیوارها›” را از میان برداریم ..
از آنطرف وقتی گذری در شهرستان هامون و نیمروز، می اندازیم کمبود اداره میراث فرهنگی فریاد میزند چراکه کارکنان میراث فرهنگی این مناطق توریستی و گردشگری بصورت نمایندگی کار میکنند..بعلت نبود امکانات و عدم کنترل صحیح در کرکوه –قلعه رستم- قلعه سام حفاری های غیر مجازی صورت گرفته ومیراث سیستان روبروی عاشقانش از کمبود سیستم های حفاظتی رنج میبرد و رو به نابودیست و رفع همه این نواقص نیازمند مدیرتی علمی و توانمند دارد…
باامید به توجه بیش از پیش شما به مشکلات میراث فرهنگی سیستان