راننده یا رئیس میراث فرهنگی - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

نی زار : گذرم به اصفهان افتاد . هنگام بازگشت از هتل درخواست آژانس کردم وچند لحظه بعد تاکسی حاضر شد سوار تاکسی که شدم بعد دوسه دقیقه راننده پرسید بلیط هواپیمای شما ساعت چند است ،گفتم ساعت ۹، سوال بعدیش این بود که حوصله دارم تا خاطره ای برایم بگوید تعجب کردم با گوشی سرگرم شدم و این یعنی کار دارم .البته دل خوشی هم از ادبیات برخی راننده ها نداشتم .

کمی گذشت محترمانه تر پرسید تماس شما تمام شد ،حالا می توانم یک خاطره بگم ؟ناچار گفتم بگو و او تعریف کرد که روزی مسافری از هتل سمت فرودگاه می بردم چند لحظه بعد از سوار شدن یکدفعه با افسوس گفت وای چه بد ! از او پرسیدم چی شده گفت پیامک رسید که پرواز دو ساعت تاخیر دارد و من هم با هتل تسویه حساب کردم حالا در این مدت چکارکنم ؟

راننده می گفت که به او پیشنهاد کردم در مسیر فرودگاه یک مکان زیارتی و سیاحتی است اگر مایل است او را به انجا ببرم بخصوص که خودم هم مدتیه نرفتم، البته بدون اینکه کرایه اضافی بگیرم چون که در مسیر فرودگاه است. کلمه بدون کرایه اضافی را چند بار تکرار می کرد.

داستان که به اینجا رسید فهمیدم راننده اصفهانی چه برنامه ای برایم دارد آخر داستان همانطور که حدس می زدم گفت ترافیکی نیست ،۱۵ دقیقه زودتر از مدت زمان لازم به فرودگاه می رسیم .اگر مایلید شما را به آنجا ببرم مقاومتی نکردم بخصوص که در مسیر همواره نشان می داد این فرودگاه است واین همانجای زیارتی و تفریحی ببین فاصله ای نیست، جایی به نام امامزاده محمد بود که قرابتی باامام رضا علیه السلام داشت معماری بسیارعالی ومکانی بسیار وسیع که گفته می شود اصفهانی ها عاشورا در آنجا جمع می شوند.

درآنجا مثل یک کارشناس از اصل و نصب آن امامزاده ،خاطرات ارادت مردم و فرهنگ عامه در ارتباط با آن سخن می گفت به گونه ای که هم از لحاظ مذهبی مجذوب می شدی هم از لحاظ جذابیت رسوم فرهنگ عامه .حتی با خواهش از من خواست تا موبایلم را به او بدهم تا عکس یادگاری از من بگیرد .

بعد ترک آن محل مرا به فرودگاه برد بدون کرایه اضافی با آنکه مبلغ پرداختی من هزارتومان بیشتر بود کمی مکث کردم تا ببینم توقعی از اینکارش دارد و دیدم سریع دنبال هزاری می گردد و باقی مانده را پرداخت کرد.

درمسیر با خودم می گفتم بی دلیل نیست که اصفهان مقصد گردشگری شده است چون حتی یک راننده می داند چطور جذب گردشگر کند و بیش از همه مدام یاد جلسه خودم و همکاران خبری ام با شهردار اصفهان می افتادم که شهردار می گفت ما درمدیریت اصفهان دیدیم به رغم تلاش ها وبرنامه ریزی ها ،پیوسته یک جای شهر می لنگد یا فلان جا پرترافیک شده ،یافلان جا آشغال جمع شده یا فلان جا خدمات ناقص مانده .حالا ما دراصفهان به این نتیجه رسیدیم که برای حل هر مشکل شهری و برای پیشرفت اصفهان باید سراغ مردم و طبقات فرهنگی وصنفی رفت هر شهروند خود شهردار است و مشارکت آنها در مدیریت شهری تنها راه پیشرفت وتضمین آینده اصفهان است.

چیزی که می گفت باچیزی که دیدم جفت وجور بود

احمد ملاشاهی