سروده ای زیبا از سید محمدرضا فرقانی در مدح امیر یعقوب لیث صفاری سیستانی - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

امیر یعقوب لیث

هلا یعقوب سردار وطن ای مرد شیر افکن

فکندی بر دل هر دشمنی حیران و شیون

امیر سیستانی، آنکه تاریخ از تو شد محشون

از آنی افتخار ملت و سرمایه میهن

فکندی در دل دشمن تو رعب و وحشتی ز آن رو

بداند،نیست ایران جای پایی بهر اهریمن

تو را نان و پیازی بود و شمشیری که خود گفتی

نکردی هیچگه در ناز و نعمت بهر خود مسکن

زبان پارسی را پاس کردی از خطر آری

که بس شهنامه ای شد برتر و محکم ز هر جوشن

کسی کو داشت چشمی بهر خاکت دیده شد آخر

که وی را چون شکاری بند افکندی تو در گردن

تو را درد وطن بودست، چون یعقوب کنعانی

که در هجران یوسف اشک ریزان بود بر دامن

بود تندیست از این روی در دزفول می دانی

که بودی بهر دشمن هر زمان چون سیل بنیان کن

امیر سرفرازی بودی و هم صف شکن ز آن رو

که شمشیرت همیشه میدرخشیدش ز آهختن

شاعر: سید محمدرضا فرقانی