از سوختن تا ساختن/یادداشت ویژه قاچاق سوخت در سیستان و بلوچستان - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

نی زار : از سالیان دور مردم این استان با پدیده شوم قاچاق سوخت مواجه بوده اند.بطوریکه طی سالیان متمادی سبب شد که این امر به یک روند عادی و روزمره برای مردم و مسؤلان تبدیل شود.

فارغ از بحث مالی و سود کلان آن برای قاچاقچیان سوخت، هرکسی از ذم خود توجیهاتی دارد.برخی اشتغال به این کار را بدلیل نبود شغل مناسب در استان و نداشتن کارخانه ها و زیر ساخت های اشتغال؛ سالم میدانند، برخی نداشتن تحصیلات و عده ای داشتن تحصیلات و بیکار بودن را عامل اشتغال به این شغل میدانند.

با این توصیفات نمیتوان از تبعات منفی آن برای مردم منطقه به راحتی گذشت. مراجع زیربط با برگزاری جلسات متعدد در سطوح مختلف مدیریتی، همواره سعی در مهار این معضل داشتند.

اما شواهد نشان میدهد این شغل کاذب پیکره خود را گسترده تر کرده، بطوریکه اگر تا قبل از این عده ای با ماشین های سوخت کش(تویوتا) با کمترین استاندارد ایمنی محموله سوخت را همچون یک بمب متحرک در شاهراه های استان حمل میکردند،اما امروز ناوگان حمل ونقل جاده ای هم از این درآمد باد آورده نتوانسته گذشت کند و در برخی اتوبوس ها اقدام به حمل سوخت به مقصد شهرهای مرزی استان میشود، تا از این آشفته بازار سهمی نه چندان ناچیز داشته باشند!!!

حقوق مسافران و اعتماد آنان به ناوگان اتوبوس رانی و ایمنی و استانداردهای سفر هیچکدام اجازه این تخلف آشکار را به صاحبان وسایل نقلیه عمومی نمیدهد، بلکه میطلبد با توجه به وضعیت اسفبار برخی اتوبوس ها حداقل مسؤلان جلوگیر ترانزیت این کالای قاچاق توسط آنان شوند.از نقش نیروی انتظامی نمیتوان غافل بود.علیرغم تلاش ها و سخت گیری های انجام شده، اما باز هم حمل این طلای سیاه به واسطه سود کلانش اولویت دارد بر حقوق مسافران.

از طرفی آمار نشان دهنده مرگ سالیانه چند ده نفر در استان بر اثر تصادف و سوختگی ناشی از حمل مواد سوختی است، شاید جدی نگرفتن این موضوع سبب آن شده تا این استان و جاده های آن جولانگاه قاچاقچیان سوخت باشد تا با سود خود عرصه را برای یک سفر آرام و سالم بر هم استانی هایمان تنگ کنند.

به طور حتم یکی از شاخصه های مقاصد هدف گردشگری، دارا بودن جاده های امن سفر و کیفیت ناوگان حمل و نقل است. علیرغم دارا بودن استانمان از مواهب گردشگری،اما وضعیت موجود در بحث حمل و نقل راه را بر هر گردشگری خواهد بست…

داریوش سرابندی