- 28 فروردین 1395
- کد خبر 12312
Print This Post
سایز متن /
نـــــی زار : طی روزها و هفته های گذشته گستره حملات نسبت به دولت دکتر حسن روحانی افزایش پیدا کرده است . که در دو حالت محسوس و پنهان در حال شکل گرفتن است ، سوال اصلی از مدعیان ، متصدیان اتاق فکر تخریب ، حمله کنندگان و بانیان این است پیامدهایی که این حملات در جامعه خواهد داشت را پیش بینی کرده اید؟ آن هم به دولتی که بعد از دولت محمود احمدی نژاد روی کار آمد.
برای درک واضح تر در حالت اول این جریانات علیه دولت تدبیر و امید باید به اصل سوم قانون نیوتن گریز زد که بیان می کند هر عملی را عکس العملی به همان اندازه در نقطه مقابل است. پس هر چه دولت تدبیر و امید موفق تر عمل می کند میزان حملات مخالفان علیه دولت افزایش پیدا می کند.
پروژه اصلی و رمز عملیات تخریبی و حملات را برجام قرار داده اند. برجامی که برای خیلی از مفسرین و تحلیل گران حوزه سیاست بین الملل محال بود که به فرجام برسد .
حتی بارها نقل می شد که دکتر حسن روحانی نمی تواند با سربازان مقتدر دستگاه دیپلماسی ایران کارنامه درخشانی را در روند این برنامه ارائه دهد.
لکن با وجود تمام کنایه ها و تخریب ها با تدابیر خاص سربازان دیپلماسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تحت فرامین مقام معظم رهبری برجام از سوی طرفین مقبول واقع شد و بی تردید طبیعی خواهد بود که در اجرا و روزهای پیش رو با چالش های داخلی و خارجی روبرو خواهیم بود.
حالت دومی که باید به آن بدون تردید و کمی تامل می توان توجه داشت نوع رفتار متفاوت است که در دولت مهر انجام می گرفت . در دولت گذشته بعضی از نهادها در بزنگاه های خاص تا حد ممکن حمایت های آشکار و نهانی را از دولت مهر داشتند . و این یک همراهی کاملا معنادار میان دولت و بعضی از نهادها خصوصا در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود .
هنوز هم محمود احمدی نژاد در میان روسای جمهوری گذشته کشور به غیر از مقام معظم رهبری ،از اختیارات و آزادی های بیشتری نسبت به سایر روسای جمهوری گذشته برخوردار است.
پس باید گفت منتقدین دولت تدبیر و امید کسانی هستند که حافظه خود را از بزنگاه های تاریخ کشور پاک کرده اند و در دولت ۸ ساله مهرورزی ساکت بوده اند.
نهادهای فرهنگی نظام از وی حمایت می کردند ، ثروت نفتی کشور در بالاترین میزان خود در اختیار ایشان بود. نقت به مرزهای ۱۵۰ دلار رسید .
دورانی که بازار ارز کشور طبق گفته بیشتر کارشناسان حوزه اقتصاد حامی دولت مهر بدترین حالات خود را داشت. دلار به مرز ۴ هزار تومان و سکه به مرز ۲ میلون تومان رسید در صورتی که قبل از آن دلار بین ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان در نوسان قرار داشت و سکه هم به مراتب پایین تر از حد تصور بود .
حال که نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید می گذرد و تغییر قیمت دلار بین ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ تومان و سکه نهایتا تا یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان افزایش پیدا کرده و شرایط بازار ارز و سکه قابل تحمل تر شده است.
در دوران دولت مهر ارزش پول ملی در کشور یک سوم شد و هر هزار تومانی ایران در کشورهای جنگ زده همسایه (افغانستان و عراق) به ارزش یک سوم رسید و تورمی افسانه ای کاملا پنهانی اقتصاد مملکت را فرا گرفت . اما نبودند این جماعت که حتی اعتراض یا انتقادی دوستانه بکنند.
افزایش فساد مالی و اداری ، ارتشا ،اختلاس با توجه به آنچه که امروز هویدا شده است شدیدا خطرناک بود به طوری که اکثر مردم ایران و خصوصا جوانان دهه شصت و هفتاد به تازگی با بعضی از لغات همچون اختلاس آشنا می شدند، هر چند آشنایی با اختلاس هزار میلیاردی زیاد مطلوب نبود اما هرکدام از این گزینه ها و موارد بارها می توانست دولتمردی را پای میز محاکمه بکشاند و دولتی را به سقوط برساند .
نمی شود گفت وقتی در زیر مجموعه دولتی فساد اتفاق می افتد مسئول همان شخص خطا کار است، زیرا در جهان و طبیعت سیاسی و دموکراسی امروز این روسای جمهور هستند که علیرغم اینکه خود خطا نکرده اند و خادم ملت بوده اند خود را مسئول می دانند و از قدرت استعفا می دهند.
بر همین منوال اذهان عمومی، منتقدین و مخالفین دولت های مختلف را بررسی و مقایسه میکنند. اینجاست که نبود اعتماد به منتقدین به وجود می آید . و اینجاست که رسانه ملی نمی تواند مدعی انتقاد راستین از دولت فعلی شود ، رسانه ملی که سال ها درباره دولت گذشته سکوت کرد و دیگر نمی تواند نقش مدعی را به اجابت برساند.
این نبود اعتماد، جامعه را دچار تردید و بی اخلاقی را در جامعه گسترش می دهد و اصول تحکیم کننده نظام اجتماعی که دارای ارزش است را ساقط می کند.
زمانی که در جامعه ای بد اخلاقی سیاسی به وجود می اید ، بد اخلاقی فرهنگی افزایش می یابد و نا خود آگاه تبدیل به یک سنت و قانون تعریف نشده مسری می شود.
زمانی که عدم کنترل اخلاق در حوزه فعالیت های سیاسی به وجود می آید ، اشخاصی که مدعی بودن آخرت و اخلاق مداری هستند اما کاملا رفتاری منفعت طلبانه و غیر اخلاقی وابسته به دنیا از خود بروز می دهند دیگر نمی توانند خواستار افزایش سلامت اخلاقی در اجتماع در حوزه های مختلف باشند.
این جریانات در نهایت باعث لجبازی و رفتارهای هیجانی در جامعه ملی و اسلامی ما می شود و این بداخلاقی ها فرقی نمی کند در کدام حوزه و با چه موضوعیتی صورت گیرد. خود به خود به عنوان یک اصول سیاسی جهت مبارزه منفی با وضعیت موجود بروز می کند که مثال بارز آن را در حوزه اجتماعی با موضوع حجاب یا در حوزهاقتصادی بازپرداخت تسهیلات توسط مردم می شود اشاره کرد.
وقتی که خیلی راحت و مسکوت از کنار اختلاس های میلیاردی ناباورانه میگذریم ، چگونه می توانیم به یک بازنشسته ، معلم یا کاسب و کارمند بگوییم که چرا در زمان سررسید قسط ، اقساط خود را پرداخت نمی کنید، هر چند این مثال به معنای فرار از قانون نیست اما در واقعیت موضوع جامعه عکس العمل منفی بروز می دهد .
تسری این نبود اعتبار و باور در حوزه ها و لایه های دیگر جامعه بحران های فرهنگی و اجتماعی را زمینه ساز می شود . و سرمایه هایی که هر روز دولت و نظام در جهت بهبود پرداخت می کنند باعث می شود که کارنامه ضعیف و در برخی موارد هدر رفتن سرمایه به وجود بیاید ، همانطور که می بینیم هر کجا بیشتر سعی بر ثمره می شود دستاوردهای کمتری با وجود فضای مسموم به دست می آید.
قاسم زاهدی