توریست ها با نوای سیستانی رقصیدند/ نخستین جشنواره ادب و هنر سیستان در خانه هنرمندان - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار
سیستانی ها چوب ها را به هم می زدند و می چرخیدند. همه به وجد آمده بودند. صدای شاهنامه خوانی می آید. رسمی که در سیستان قدمت زیادی دارد. همچون تعزیه خوانی که با گویش های سیستانی خوانده می شود و ویژگی های منحصر به فرد دارد.

فاطمه علی اصغر: توریست ها نشسته بودند روی سنگ های حوض خانه هنرمندان. سازهای سیستانی نواخته شد. سیستانی ها چوب ها را به هم می زدند و می چرخیدند. همه به وجد آمده بودند. توریست ها بیشتر از همه. بلند شدند و همنوا با سیستانی ها رقصیدند.

کاری که پیشتر در بارسلون اتفاق افتاده بود:«مراسمی در بارسلون برگزار می شد و از سیستان هم گروه موسیقی را برده بودند. قرار بود که برنامه ای در میدان شهر برگزار شود. شهردار بارسلون در ابتدا مخالفت کرد. پس از مذاکرات بسیار رای زن فرهنگی ایران سرانجام راضی به این اجرا شد. روزنامه های بارسلون فردای آن شب نوشتند که این برنامه بیش از ۲۵ هزار نفر بازدید کننده داشته است. برنامه یک ساعته، سه ساعت به درازا کشیده بود و با درخواست شهردار این برنامه تا سه روز دیگر ادامه داشت.»

به گزارش نی زار به نقل از خبر آنلاین ، محمد تقی رخشانی، عضو هیات اجرایی نخستین همایش هنر و ادب سیستان می گوید. خوشرو است و خوش صحبت. خاطرات بسیاری در مواجه مردم با فرهنگ و آداب و رسوم سیستانی دارد. خودش هم اهل فرهنگ است و مدیرمسئول روزنامه زاهدان.

من ایرانی ام

مردم بسیاری دور حوض رو به روی ساختمان اصلی خانه هنرمندان جمع شدند. گروه موسیقی سازهایشان را به دست گرفته و آماده ساز زدن هستند: «هدف از این همایش معرفی ظرفیت های موجود در سیستان به هموطنانمان در پایتخت است. این در واقع دو ضرورت دارد، از یک سو نشان می دهد که ایران رنگین کمانی است از فرهنگ ها، از سوی دیگر سیستان نسبت به سایر استان ها وضعیت جغرافیایی خاصی دارد. دو کشور همسایه ما یعنی افغانستان و پاکستان، دو کشور بسیار پر مشغله هستند که درگیری آن ها به نوعی ما را نیز درگیر می کند و البته این تنها مشکل ما نیست. گروه های مختلفی هم هستند که عملیات تروریستی را انجام می دهند، هر چند بخشی از عوامل اجرایی در داخل استان هستند اما آن ها از سوی گروه های مخالف با جمهوری اسلامی حمایت می شوند. چهره ای که از سیستان مردم در یادها دارند با این درگیری ها آمیخته شده است. ما سعی کردیم با نشان دادن توانایی های این استان در حوزه ادب و هنر این تصویر را تغییر دهیم و مردم با بخشی از توانمندی های ما در زمینه نقاشی، تئاتر، طراحی، شاهنامه خوانی، شعر و موسیقی آشنا شوند. اگر چه این همایش در حوزه فرهنگ نیست در آن صورت باید غرفه های زیادی به آن اختصاص پیدا می کرد.»

رخشانی پر از امید است. صدای ساز و نوا برپاست.

پیرمردی وارد ستاد اجرایی می شود و رو به او می گوید:«من ایرانی هستم و تنها می خواستم بگویم که مردم سیستان را دوست دارم. آن ها شیرمردان و زنان این سرزمین هستند.» ستاد رنگ شادی به خود می گیرد، رخشانی می گوید:« همین واکنش ها هدف اصلی برپایی این همایش است.» لبخندش عمق می گیرد:«ایرانی ها از سه جهت وامدار مردم سیستان هستند، «یعقوب لیث صفاری» بنیان گذار نخستین حکومت ملی بعد از حمله عراب است. یعقوب لیث دستور داد منبعی به نام تاریخ «ملوک عجم» که بعدها فردوسی از آن به عنوان مرجع استفاده کرده از هندوستان بیاورند. همین نامه خسروان مبنای کار فردوسی قرار گرفت. زمانی هم که یعقوب در قدرت بود، شاعری به زبان عربی شعری در مدح او خواند اما یعقوب لیث گفت که این را به زبان کسانی می گویی که من تلاش می کنم آن ها را از سرزمینم بیرون کنم. این برای من چه سودی دارد؟ و همانجا «محمد بسیط سیستانی» شعری بداهه به زبان فارسی گفت. این شعر نخستین شعر فارسی بعد از حمله اعراب است.»

جلوی هر غرفه مردم بسیاری ایستاده اند. رخشانی از سورنا، سردار بزرگ سیستانی یاد می کند که در برابر بزرگترین سردار رومی ایستاد و مرزهای ایران را تعیین کرد و تا صد سال این مرز تغییری نکرد. او از شهدای ۸ سال دفاع مقدس می گوید و افسوس می خورد که چرا با مردمی با این روحیه و تاریخ باید اینقدر چهره ای منفی در اذهان عمومی داشته باشند.

عروسک های سیستانی دست به دست میچرخد. چربک، نان مخصوص سیستانی ها صف درازی از خریدار دارد.« این اصحاب سینما و رسانه بودند که سیستان را اینگونه معرفی کردند. در تمام فیلم هایی که نوعی خشونت است به سیستانی ها نسبت داده شده یا اینکه اساسا موضوع درگیری ها در این استان می گذرد.در مورد عبدالمالک تلویزیون ملی ایران بیش از صد روز علیه استان ما تبلیغ کرد. درست است که این فرد مجرم بود اما نباید کار او را به کل استان تعمیم می دادند. حالا هم این اصحاب رسانه هستند که باید این شکستگی را ترمیم کنند.»

مردان و زنانی که لباس سیستانی پوشیدند با احترام در کنار غرفه ها ایستاده و درباره استانشان و صنایع دستی آن صحبت می کنند. « ما ایرانی هستیم و ایران را دوست داریم.»یکی از زنان سیستانی به بازدید کننده های غرفه اش می گوید.« سیستان و بلوچستان سرزمین پهناوری است. خیلی ها تصورشان این است در این استان امنیت وجود ندارد اینطور نیست. این خبرهایی که در مورد درگیری قاچاقچیان مواد مخدر و نیروهای انتظامی شنیده می شود در مرزهای این سرزمین است. مرکز استان کاملا امن است. واقعیتی وجود دارد در افغانستان ۵ میلیون کیلو مواد مخدر تولید می شود و باید از این مرز وارد ایران شود. درگیری ها همه در مرزهاست و ربطی به شهرها و جاده ها ندارد.»

سرزمین زال و رودابه اما هنوز هم در اولویت انتخاب گردشگرها نیست:«آمار توریست در فصول گردشگری به نظرم آمار خوبی بود. بیش از ۴۰۰هزار نفر گردشگر در منطقه سیستان و ۳۰۰ هزار نفر در چابهار داشتیم. هر چند با توجه به پتانسیل هایی که استان دارد این ها رقم بالایی نیست و می توانیم تا ۴ برابر افزایش دهیم. بخشی از این ها برمی گردد به نبود امکانات».

دختران فوق لیسانس بیکار داریم

ساعت ۸ شب است. زنی نان می پزد. زنی دیگر خامه دوزی می کند. زنی دیگر کارهای خیریه. زنان امروز سیستان و بلوچستان چه می کنند؟« ما با واقعیت بزرگی رو به رو هستیم،زنان در استان با محرومیت های بسیاری درگیر هستند. اما امروز شرایط به نسبت گذشته بسیار تغییر کرده است. ۱۲ سال پیش اولین دختری که دیپلم گرفت ما در سیستان جشن گرفتیم. اما اکنون دختر فوق لیسانس بیکار داریم. شرایط متفاوت شده است.نگاه جامعه مخصوصا علما نسبت به زنان عوض شده. زمانی بود که اصلا به دخترها حق اظهارنظر در مورد ازدواج و آینده شان داده نمی شد. امروز دیگر این شرایط وجود ندارد. اکنون بعضی علما فتوا دادند اگر دختر راضی به ازدواج نباشد، ازدواج باطل است.تحصیل دختران خوب شده است. خوشحالیم که در استان ما زنان سمت های مدیریتی دارند، معاون استاندار هستند، فرماندار هستند. سرعت تغییرات در استان ما زیاد است.»

رخشانی چشم انداز سیستان و بلوچستان را درخشان می بینید. صدای شاهنامه خوانی می آید. رسمی که در سیستان قدمت زیادی دارد. همچون تعزیه خوانی که با گویش های سیستانی خوانده می شود و ویژگی های منحصر به فرد دارد.

«ما در سیستان علاوه بر موسیقی سنتی، سازهای جدید چون گیتار و ویولن هم می زنیم. ساز و دهل که جای خودش را دارد. من دیروز از خانمی شنیدم که می گفت در عمرمان موسیقی به این وجودآوری نشنیده بودم. هر چند ما مراکز موسیقی چندانی نداریم. دولت قبلی به نهادهای موسیقی مجوز نمی داد. خوشبختانه موسیقی سنتی سینه به سینه منتقل می شود.»

او از محیط زیست منحصر به فرد سیستان هم سخن به میان می آورد، از دریای عمان و دریاچه هامون. از کوه ها و دشت هایش. از ریزگردهای طاقت فرسا: «این بادهایی که در تهران می آید پیش بادهای سیستان هیچ است. هامون خشک شده در حالی که زندگی همه مردم استان به آن وابسته است. دولت باید در این زمینه کاری بکند. مگر این سرزمین جزیی از ایران نیست؟»

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.