طنز، خندیدن با تأمل - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

اشاره:

طرح یک خاطره از طرف رامبد جوان و واکنش های نسبت به آن فرصتی شد تا یک بار دیگر مبحث طنز و تفاوت آن با تمسخر و تحقیر به میان بیاید و چون نقش اصلی آن خاطره را یک سیستانی بر عهده داشت این فرصتی برای سیستانی ها شد تا به طنز با تعمق بیشتر بپردازند. در همین راستا نشستی با حضور هنرمندان استان در روزنامه زاهدان برگزار شد که محمدرضا هدایتی هنرمند محبوب سیستانی هم در آن حضور داشت. نکته ی قابل توجه در مباحث این جمع نقدی درونی هنرمندان استان و به ویژه هنر طنز بود که به جای فرافکنی خود را مسئول بخشی از پایین بردن آستانه ی تحمل طنز جامعه دانستند. در مجموع مباحث مطرح شد بسیار مهم و شنیدنی بود، متن آن گفتگوها را می خوانید.

image zahedan (6)

محمدرضا هدایتی: اصولاً نمی دانم این از کی تابو شد. سابقه ی اینکه شما نتوانید با هیچ قومیت و شغلی شوخی بکنی خیلی قدیمی نیست حدود ده سال قبل شاید شروع شد که بخشنامه شد از لهجه ها استفاده نشود و حالا هم نمی دانم در چه تعارفی افتاده ایم که هیچ کس نمی تواند حرف بزند که آقا، آستانه ی تحمل طنزمان پایین است و با توجه به شرایط کشور، مردم روز به روز به سمت حزن پیش می روند. خوب باید این تابو را شکست و خیلی خوشحال می شوم که از استان ما شروع شود. در جاهایی در کشورهای دیگر پول می دهند که بیا با لهجه ی ما شوخی کن تا ما را بشناسند و ما دیده بشویم. در بربره از فسا اسم می بردیم یک مرتبه دیدیم نماینده ی فسا در مجلس اعتراض کرد که ما را مسخره می کنند در حالیکه مردم فسا نامه می نوشتند که لطفاً اسم شهر ما را ببرید. در جنجال اخیر هم فکر می کنم با توجه به انتخابات پیش رو و اینکه نمایندگان باید رأی بیاورند، شلوغ شد و آن بخش از مردم هم که احساسی هستند شاید از این شلوغ کاری استقبال بکنند. یک سری اعتراض داشتند که این که لهجه ما را بلد نبوده چرا حرف زده، یک امریکایی که کمی فارسی بلده نباید فارسی حرف بزنه. ما بیاییم اولین قومی باشیم که این تابو را بشکنیم و یاد بدهیم که اجازه می دهیم با ما شوخی بکنند و شعور تحمل طنز را داریم و اجازه دادیم با ما شوخی بشود و با هم شاد باشیم و بخندیم. وقتی ملت غمگین باشد یک گروه نمی تواند شاد باشد، همه باید شاد باشیم.

image zahedan (5)

مهدی رخشانی: وقتی با دوست مسئولی صحبت می کردم که چرا از جک هایی که برای هم می فرستیم، از هم ناراحت نمی شویم اما از طنز که خیلی سطح بالاتری است چرا ناراحت می شویم؟ پاسخ این بود که در جامعه اشکال ندارد در تلویزیون ایراد دارد. این نگاه شاید به نوعی بیان این واقعیت باشد که تحمل فردی ما خوب است با تحمل جمعی خودمان را بالا ببریم.

image zahedan (7)

حسین ریگی: راجع به طنز متأسفانه فضاسازی نکرده ایم که طنز را به طرف خودمان ببریم. کار رامبد را دیدم و توهین هم ندیدم و در وایبر نوشتم که رامبد و محمد به ما نشان دادند که هنر بالاتر از خیلی چیزهای دیگر است و البته وظیفه ی هنرمند است که جامعه را تلطیف کند. ما باید در خانواده و جامعه فضاسازی بکنیم حتی برای برخی هنرمندان هم فضاسازی لازم است. در شبکه ی هامون در برنامه ی لبی پرخنده با سیستانی ها و بلوچ ها شوخی کردیم و کسی معترض هم نشد و استقبال خوبی هم داشت. هنرمندان باید مستقل از مسئولین عمل کنند و فرهنگ مورد نیاز جامعه و مورد نظر خودمان را تبلیغ کنیم.

image zahedan (2)

محمدرضا هدایتی: این حرف درستی است که خود هنرمندان هم در زمینه ی طنز مسئله دارند، سر سریال نقطه چین با سینما شوخی می شد متأسفانه خیلی ناراحت شدند و با این لفظ دوستان سینمایی صحبت می کردند که مدیری فلان هنرمند را مسخره کرده، در همین داستان اخیر اگر قرار بود سیاسیون وارد شوند داستان بدتر می شد. این مسایل مربوط به هنر است و وظیفه ی هنرمندان است که به آن بپردازند.

مهدی هاشمی: طنز در استان خودمان چگونه دیده شود، طنز مقوله ی فاخری است گاه با یک پس کله ای می توانیم افراد را بخندانیم آیا این طنز است، به نظرم مهم این است که متأسفانه در استان حامی طنز و اصولاً هنر کم داریم. دو سال است که فعالیت های هنری در صدا و سیما و کلاً استان تعطیل است اما هیچ کس نمی پرسد چرا؟ اول خودمان را بشناسیم و دست در دست هم بگذاریم سایت اخبار هنری استان را داشتیم اول خوب بود بعد به ضعف و لودگی رفت. طنز را برای چه می خواهیم کار کنیم یک نیشتر یا مرهم، بال یا بار، باید طنز را جدی تر نگاه کنیم و لایه های مختلف آن را پیدا کنیم اما سوژه به دست مردم ندهیم. ما در استان متوجه خودمان باشیم از طنز استفاده ی مناسب بکنیم اگر طنز را یک بازخواست از مسئولین می دانیم این بازخواست ها مناسب باشد.

علی انصاف جو: دوستان باید راه حل عملی نشان بدهیم کاری در دست اجرا داریم به ۵۰ نفر گفته ایم متن بدهید اما خبری نیست. استان ما پر از طنز است حتی در رفتار عادی چه گلایه باشد چه تعریف زبان طنز بکار می رود اما هنوز این توانمندی ها در حوزه ی طنز رسمی فعال نشده است و گلایه هم هست که طنز قوی اجرا نمی شود. لطفاً راهکار نشان بدهید تا بدانیم چگونه سیستانی را معرفی بکنیم که هم زبان طنز باشد هم به کسی بر نخورد. باید راه کار داشته باشیم.

فرهاد ملک جمشیدی: آنچه در جامعه ما و ایران بعد از انقلاب اتفاق افتاد هنر تعریف واقعی خودش را نداشت، هر شغلی مثلاً راننده تاکسی جایگاه تعریف شده دارد اما هنر و هنرمند این جایگاه تعریف شده را ندارد. در استان، بچه های هنرمند خود را وقف هنر کرده اند و همه چیز خود را داده اند تا در مسیر واقعی آرمانها حرکت کنند طنزی که امروز صحبت می کنیم طنزی است که تلخی ها را شیرین و با راهکار مطرح می کنیم اما متأسفانه مسئولین تحمل ندارند و از طنز بیشتر از زبان سیاسی می ترسند. واقعیت این است آنچه در استان نیاز داریم هم دستی و هم زبانی است، عده ای اصلاً طنز را قبول ندارند و آن را لودگی می دانند، مگر سیستانی ها غیر از مردم جامعه هستند مثل مردم همه ی کشور، وقتی یک هنرمند این استانی هست مردم استان لذت می بردند که هم شهری آنها هنرمند است و چه خوب است استان معرفی بشود با هر زبانی که باشد و چه بهتر که این زبان طنز باشد.

چه خوب است که هنر ما و زبان ما طنز باشد و هنرمان را سوق بدهیم به این سمت، همه می دانیم که مردم و هنرمندان از قسمت طنز روزنامه ها خوششان می آید. ما باید در طنز به درجه ای برسیم که خیلی چیزها را حذف کنیم و طنز را جایگزین آن بکنیم.

انصاف جو: الان اساسی ترین مسئله اختلافات بی خود دوستان تئاتری است. احساس می کنم اگر چهار گروه تئاتری داریم همدیگر را قبول ندارند. این را حل کنیم می توانیم کارهای بزرگی انجام بدهیم.

مهدی رخشانی: به نظرم این بخش را اگر در استان خودمان بیاوریم شاید کاربردی تر بشود. سالها ارتباط با حوزه ی هنر این اشکال همیشه بوده که ما ارتباطمان با مردم در چه سطحی است تئاتر برای جشنواره کار کردیم نه اجرای عموم، اگر لیست کنیم کارهای مردمی زیاد نمی شود البته در سالهای اخیر تئاترهای خیابانی اجرا شده است. در حوزه ی طنز علیرضا سلمان نژاد یکی از قویترین شخصیت های طنز را بوجود آورد اما متأسفانه در طنز که جایگاه اجتماعی دارد خیلی کار نکرده ایم. در سینمای استان چقدر طنز ساخته ایم تا آستانه ی تحمل طنز را بالا برده باشیم. کار مهمی انجام نداده ایم. وقتی یک طنز مثل پوست پیاز در تلویزیون اجرا شد با وجود اشکالات استقبال شد به نظرم کم کاری خودمان را هم ببینیم.

مهدی هاشمی: در دوره ای مشکل تماشاچی داشتیم اما در این چند ساله کارهایی اجرا شده که تماشاچی خوب داشته. بنابراین باید فعالیت را بیشتر کنیم و از فعالیت برای جشنواره ها کمی فاصله بگیریم، همه به هم کمک کنیم و برای مردم کار کنیم.

حسین ریگی: پیشروان جامعه هنرمندان هستند، شرط موفقیت هنرمندان برای فعالیت در استان این است که از حاشیه ها دوری کنیم هر فردی در همه جای دنیا حاشیه دارد ما باید یاد بگیریم که با حاشیه های همدیگر کار نداشته باشیم بلکه از هنر همدیگر استفاده کنیم.

ابوالفضل هاشمی: با یک مثال شروع کنم فیلمی بود همفری بوگارد بازی می کرد یک چوب افتاده بود روی زمین آن طرف اتاق بوگارد یک کشویی را باز می کند و پرونده ها را نگاه می کند

نگهبان می گوید: داره می یاد یعنی آلمانی که در آنجا هست. می گوید بزنش و او هم با همان چوب روی زمین او را می زند، می گوید: خوب زدی پاسخ می دهد بیس بال بازی می کردم و ارتباط میان چوب و زدن و بیس بال طنز جالبی را ایجاد کرده است.

طنز آن است که بگوییم- نخندیم- لذت ببریم پیرامون تخصص کار طنز از نظر ریخت شناسی و سایر حوزه ها کار نکرده ایم اما می خواهیم طنز اجرا کنیم. ما الان با توجه به شرایط اجتماعی و محزون بودن جامعه به حداقل ها قانع شده ایم تا فقط طنز بتواند برای چند لحظه مردم را بخندانیم. در حوزه ی نوشتن مشکل داریم. باید فرمول نوشتن را به سمتی ببریم که حتی اگر مردم نخندند، رضایت داشته باشند، وقتی از سالن بیرون می روند بگویند خوب بود. مشکل چند ساله ی اخیر گسستگی میان هنرمندان استان است که باعث ضرر و زیان بسیاری شده است پیشنهادم به بچه هایی که کار طنز می کنند این است که کار را رها نکنند مردم به کار آنها می خندند و لذا باید یک کار بزرگ راه بیندازند. باید به خودمان برگردیم و سراغ همدیگر را بگیریم. کار کنیم و نقد کنیم تا گرفتار این طنز تلخ جدایی اهالی تئاتر استان نباشیم.

علیرضا سلمان نژاد: متأسفانه یکی از کسانی که در جریان رامبد خیلی فعال شد کسی است که بچه های خودش را از سیستانی صحبت کردن پرهیز می دهد معلوم است که هدف، دفاع از سیستانی ها نیست اگر عده ای گُر می گیرند علت دیگری دارد. دوستان می دانند که شروع کار طنز من از مدرسه بود، انتقادات شدیدی هم می شد وقتی به صدا و سیما رفتیم مقابل تلویزیون تجمع می شد و ما را تهدید می کردند بعضی انتقادات درست بود و ما هم اصلاح کردیم حتی در مورد طراحی لباس هم حرف داشتند که ما هم توجه کردیم. خیلی اذیت شدیم، انتقادات را تحمل کردیم و اصلاحات را انجام دادیم تا امروز به اینجا رسیدیم که برای افراد قابل تحمل شده است. به خود محمدرضا هدایتی هم انتقاد می شد که چرا واژه های سیستانی به کار می برد اما در جریان کلی سیستانی ها به این جمع بندی رسیدند که بحث تمسخر نیست بلکه می تواند باعث معرفی منطقه و فرهنگ آن باشد. باید آنقدر کار بکنیم و ایراد بگیرند تا به یک تفاهم برسیم و تنش ها کم بشود که خوشبختانه تا حدی این طور شده است.

اگر چه شادی، نشاط و تفکر را طنز می دانیم ولی از هر زاویه ای نگاه کنیم آخر داستان می گویند تمسخر و تحقیر کردید در حالیکه تفاوت میان آنها خیلی زیاد است.

داود صیاد: از ده سال قبل سئوالی در ذهن داشتم و آن این بود که چرا نویسندگان این قدر مهجور هستند. اگر متنی نباشد بازیگران نمی توانند کار کنند. یک مشکل هم عدم ارتباط هنرمندان و نویسندگان با هم است. گلایه ی ما از هنرمندان این است که نویسندگان را همراه خودشان بالا نمی برند و احساس بیرونی این است که هنرمندان حصاری دور خود دارند که دیگران را به آن راهی نیست. احساس من این است که چون طلایه داران ادبیات ما شاعر بوده اند شعر رونق خوبی گرفته اما در سایر حوزه ها این پیشرفت وجود نداشته و این معضل بزرگی است. در سال ۸۲ با یک داستان به انجمن آزادسرو رفتم اما شدم داود صیاد شاعر به این موضوعات توجه جدی داشته باشیم.

image zahedan (4)

ابوالفضل هاشمی: مقایسه ی شعر و تئاتر مقایسه ی مناسبی نیست شعر یک هنر فردی است اما تئاتر یک هنر جمعی است. علاقه وجود دارد اما کار سختی است آموزش دارد، تمرین دارد، زمان بر هست و لذا خیلی ها عقب نشینی می کنند. در حوزه ی نویسندگی که روزگاری خیلی داشتیم، کلاس گذاشتیم اما یک نویسنده در نیامد چون مطالعه سخت شده می خواهم بگویم که حصار نیست پذیرای علاقه مندان هستیم.

محمدرضا هدایتی: پاسخ سئوال طنز و تمسخر یک پاسخ علمی و تحلیلی است مسخره کردن آن است که یک نفر مورد خطاب یک نفر است و باعث خندیدن دیگران اما طنز یعنی با هم خندیدن است و خودم همین را معیار قضاوتم قرار داده ام. من هم معتقدم که باید خیلی بیشتر کار کنیم هم در تعاریف و هم در اجراها.

علی انصاف جو: مشکل اساسی تئاتر، در استان علم و آموزش واقعی است. تئاتر سواد می خواهد، یک نفر در یک تئاتر حاضر می شود و بعد می شویم کارگردان تئاتر، این کارگردان برای تئاتر چه دارد؟ من که بازیگر هستم از نظر مالی هیچ دریافتی ندارم اما همین کارگردان دو روزه چند میلیون دریافتی داشته است.

پرویز باقری: مشکل اصلی تئاتر و سایر هم رشته های آن خود ما هستیم، کاری برای ارزش تئاتر و یا مردم نکرده ایم، کار جشنواره ای هم کارایی لازم را ندارد. پیش کسوتان تئاتر به خاطر امرار معاش به سراغ کارهایی رفته اند که جایگاه تئاتر را ندارد. خارج از کار جشنواره که یک کارگردان آمده چه کاری را انجام داده، آیا اجرای عمومی داشته اصلاً هیچ کاری انجام نشده است. در اجراها چقدر از همدیگر حمایت کرده ایم، خیلی کم، حتی تا آنجا پیش رفته ایم که جلوی افراد برای دیدن آثار همدیگر را گرفته ایم. عدم احترام به یکدیگر و حسادت ها مشکل اساسی ماست.

فرهاد ملک جمشیدی: در یک جمع قراره قهوه بخوریم یک نفر دوست دارد قهوه تلخ باشد بقیه شیرین می کنند، این با ذائقه ی جمع مناسب است اگر شیرینی برای یک نفر زیاد شود تهوع می آورد، زبان طنز افزودن کمی شکر به قهوه است برای کم کردن تلخی قهوه اگر برای شیرین کردن این تلخی دست به هر کاری بزنیم از حوزه ی طنز خارج می شویم و به حوزه های تمسخر وارد می شویم.

 image zahedan (3)